نواب حضرتی

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

نواب حضرتی

#اهداف:
1-اثبات حقانیت مذهب شیعه با استفاده از قرآن، حدیث، معجزات و کرامات بزرگان🌺
2- بیان زیبایی‌هایی از دین مبین اسلام.✅
3- ذکر دلایل بطلان سایر ادیان و مذاهب❌
4- بیان نکات اعتقادی❇️

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۶۷ مطلب با موضوع «قرآنی» ثبت شده است


یکی از ملاک‌های انتخاب همسر، کفو بودن و سنخیت دو نفر با یکدیگر است، گاهی برخی از جوانان صرفاً به جهت زیبایی ظاهری یا موقعیت اجتماعی یک نفر، حاضر به ازدواج با او می‌شوند و همین انتخاب غلط است که نهایتاً منجر به طلاق خواهد شد.

قرآن کریم یک معیار مناسب برای انتخاب همسر بیان فرموده است:

«الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ ... زنان ناپاک از آن مردان ناپاک‌اند و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک‌اند.» [1]

 تفسیر نمونه می‌گوید: خبیثات و خبیثون اشاره به زنان و مردان آلوده‌دامان است، به‌عکس طیبات و طیبون که به زنان و مردان پاک‌دامن اشاره مى ‏کند. [2]

سؤال:

آیا منظور از خبیث و طیب بودن، جنبه‏هاى عفت و ناموسى است، یا هرگونه ناپاکى فکرى و عملى و زبانى را شامل مى‏شود؟ تفسیر نمونه می‌گوید: با استفاده از روایات فهمیده می‌شود که این دستور هم شامل پاکی ناموسی می‌شود و هم پاکی فکری و عملی و زبانی. [3]

 به قول معروف:

*کبوتر با کبوتر، باز با باز .............. کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز*

پی‌نوشت:
[1].
سوره نور: 26
[2]. تفسیر نمونه
، ج‏14: 422 
[3]. همان.
 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۶
نواب حضرتی

بعضی از انسان‌ها اگر از طرف خداوند صاحب نعمت و ثروتی شوند تمام آن را متعلق به خود می‌دانند و سهم فقرا و نیازمندان را فراموش می‌کنند؛ اما خداوند عذاب چنین بی‌توجهی و تکبری را پس گرفتن و نابودی آن نعمت می‌داند.

قرآن کریم قصه صاحبان طمع‌کار یک باغ را برای پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) بیان فرموده است که ثروت آن‌ها براثر گناه و بی‌توجهی به فقرا، با عذاب آسمانی نابود شد:

«...صاحبان باغ را آزمایش کردیم، هنگامی‌که سوگند یادکردند که میوه ‏هاى باغ را صبحگاهان دور از چشم مستمندان بچینند؛ و هیچ از آن استثنا نکنند؛ امّا عذابى فراگیر شب‌هنگام بر تمام باغ آن‌ها فرود آمد درحالی‌که همه در خواب بودند و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانى شد! صبحگاهان ...به‌سوی باغ حرکت کردند درحالی‌که آهسته باهم مى‏ گفتند: مواظب باشید امروز حتى یک فقیر وارد بر شما نشود! ... هنگامی‌که وارد باغ شدند و آن را دیدند گفتند: حقاً ما گمراهیم! آرى، همه‌چیز از دست ما رفته، بلکه ما محرومیم! ... سپس رو به یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند و فریادشان بلند شد گفتند: واى بر ما که طغیانگر بودیم! ... این‌گونه است عذاب خداوند در دنیا و عذاب آخرت از آن‌هم بزرگ‌تر است اگر مى‏ دانستند.» [1]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره پاداش انفاق به فقرا می‌فرماید: «آن‌کس که با دست‌کوتاه ببخشد، از دستى بلند پاداش گیرد.» [2] یعنی: آنچه انسان از اموال خود درراه خیر و نیکى انفاق مى ‏کند، هرچند کم باشد، خداوند پاداش فراوانی به او خواهد داد.

پی‌نوشت:
[1]. قلم: 17
33
[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 232

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۷
نواب حضرتی


پدر و مادران مخصوصاً در جوامع امروزی بسیار شاهد آن هستند که فرزندشان خلاف انتظار آنها تربیت‌شده است، قرآن کریم می‌فرماید حتی در چنین شرایطی هم نباید فرزندان را رها کرد بلکه برای هدایت شدن آنها لازم است از خداوند کمک بگیرید و دعا کنید:

«... وَ هُما یَسْتَغیثانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ... و کسى که به پدر و مادرش مى‏ گوید: اف بر شما! آیا به من وعده مى ‏دهید که من روز قیامت مبعوث مى ‏شوم؟! درحالی‌که پیش از من اقوام زیادى بودند و هرگز مبعوث نشدند و آن دو پیوسته فریاد مى‏کشند و خدا را به یارى مى‏طلبند که: واى بر تو، ایمان بیاور که وعده خدا حق است.» [1]

تفسیر نمونه می‌گوید: «کلمه اُفّ در مقام توهین و تحقیر گفته مى ‏شود.» [2]

استاد قرائتی نکات زیبایی را از آیه برداشت می‌کند:

1-   والدین در قبال ارشاد و هدایت فرزندان خود مسئول هستند، گرچه پاسخ مثبت نگیرند.

2-   ایمان نداشتن به معاد، سبب بى ‏تعهدى فرزند حتّى در برابر والدین مى‏ شود.

3-   کفر به معاد و بدگویى و بى ‏ادبى گستاخى در برابر والدین، عذاب قطعى را به دنبال دارد. [3]

پی‌نوشت:
[1].
سوره أحقاف: 17
[2].
تفسیر نمونه،    ج‏21: 338    
[3].
تفسیر نور،  ج‏9   : 38

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۴
نواب حضرتی


بعدازآنکه فرهنگ غلط و بی‌اساسی به نام «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در کشورمان شکل گرفت، در سال‌های اخیر با مشکل تک‌فرزندی در کشور مواجه هستیم که از پیامدهای خطرناک آن را می‌توان به «پیر شدن جامعه» و «اقلیت شدن شیعیان در ایران» اشاره کرد. غافل از اینکه قرآن کریم داشتن فرزند را مایه چشم‌روشنی برای والدین معرفی می‌کند:

 🌺«...رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ ...؛ پروردگارا از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده.»🌺 [1]

وقتی فرعونیان قصد کشتن موسی (علیه‌السلام) را داشتند، حضرت آسیه، آن نوزاد را مایه چشم‌روشنی خود و فرعون معرفی می‌کند:

 🌺«وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی‏ وَ لَکَ ... همسر فرعون چون دید آن‌ها قصد کشتن کودک را دارند گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید...»🌺 [2]

‏تفسیر نمونه می‌گوید: «قرة عین معادل نور چشم است که در فارسى میگوییم، کنایه از کسى که مایه سرور و خوشحالى است این تعبیر به معنى سردى و خنکى است و ازآنجاکه معروف است اشک شوق همواره خنک و اشک‌های غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا قرة عین به معنى چیزى است که مایه خنک شدن چشم انسان مى‏ شود، یعنى اشک شوق از دیدگان او فرومی‌ریزد و این کنایه زیبایى است از سرور و شادمانى‏.» [3]

👈👈  البته نباید از این نکته غفلت کرد که فرزند صالح می‌تواند مایه چشم‌روشنی باشد نه هر فرزندی! و صالح شدن فرزندان هم به روش‌های تربیتی والدین بستگی دارد، وقتی بتوانند فرزندشان را با اصول و فروع اسلام و راه‌های حق و عدالت آشنا کنند.

پی‌نوشت:
[1].
سوره فرقان: 74
[2].
سوره قصص: 9
[3].
تفسیر نمونه    ج‏15:   167

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۴۰
نواب حضرتی


قرآن کریم نسبت به احترام و حفظ جایگاه والدین، نگاه ویژه‌ای دارد و دستور می‌دهد در تمام شرایط به آن‌ها باید احترام گذاشت، حتی زمانی که آن‌ها کافر باشند فرزندان حق بی‌احترامی به آنان را ندارند؛ اما در مسئله اطاعت امر والدین می‌فرماید:

«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما...؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو مشرک باشند و تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آن‌ها پیروى مکن.» [1]

یعنی اطاعت از دستورات پدر و مادر واجب است و این قانون تنها در یک مورد استثناء دارد، وقتی‌که آن‌ها سعی داشته باشند فرزندشان را مشرک سازند و دستورشان خلاف دستورات الهی باشد، تنها در این صورت فرزندان اجازه دارند از والدین خود اطاعت نکنند.

آیت‌الله مکارم می‌فرماید: «مخصوصاً تعبیر به انسان در اینجا جلب‌توجه مى‏ کند، چراکه این قانون مخصوص به مؤمنان نیست، بلکه هر کس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق ‏شناس باشد و احترام و تکریم و نیکى به آن‌ها را در تمام عمر فراموش نکند، هرچند با این اعمال هرگز نمى‏ تواند دین خود را به آن‌ها اداء کند.» [2]

پی‌نوشت:
[1].
سوره عنکبوت: 8
[2].
تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 216.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۳
نواب حضرتی

فرزند شیطان


خداوند به شیطان اجازه داده است تا در تربیت فرزندان انسان شریک باشد! البته فرزندانی که از راه حرام متولدشده باشند و یا به‌وسیله لقمه حرام رشد یافته باشند.

خداوند به شیطان دستور داد: «...وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ... هرکدام از آن‌ها را مى ‏توانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‏ ات را بر آن‌ها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى! و آنان را با وعده‏ ها سرگرم کن! ولى شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‏اى به آن‌ها نمى ‏دهد [1]

علامه طباطبائی در بیان این آیه می‌گوید:

«آنکه از راه حرام فرزندى براى آدمى به دنیا آید و یا از راه حلال به دنیا آیند ولیکن به تربیت دینى و صالح تربیتش نکند و به آداب خدایى مؤدبش نسازد، درنتیجه سهمى از آن فرزند را براى شیطان قرار داده و سهمى را براى خودش و همچنین چیزهاى دیگر.» [2]

پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) فرمود:

«وقتی یکى از شما بخواهد با همسر خود هم‌بستر شود از آمیزش در اول ماه ‏ها و نیمه ‏هاى آن خوددارى کند که شیطان‏ در این دو هنگام فرزند می‌جوید و شیاطین در این دو وقت می‌خواهند که با فرزند شریک‏ شوند پس می‌آیند و دربسته شدن نطفه‏ شرکت می‌جوید.» [3]

 شخصی از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال می‌کند که از کجا مشخص می‌شود که شیطان در اولاد انسان شریک شده است؟ حضرت پاسخ می‌دهد: «بامحبت ما و با بغض ما.» [4]

یعنی: اگر فرزندتان عاشق اهل‌بیت بود شیطان در تولدش نقش نداشته اما اگر نسبت به آن حضرات بزرگوار بغض و کینه داشت یقیناً شیطان در تولدش مؤثر بوده است، مانند وهابیت و داعش.

پی‌نوشت:
[1].
سوره اسراء: 64
[2].
ترجمه تفسیر المیزان، ج‏13:  201    
[3].
الخصال / ترجمه فهرى، ج‏2، ص: 779
[4].
منابع فقه شیعه، ج‏25، ص: 123

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۴۶
نواب حضرتی


ازجمله عادت‌هایی که نتیجه فرهنگ‌سازی غرب در جوامع اسلامی‌شده این است که اگر پدر یا مادری، فرزندشان را به آداب اسلامی توصیه کنند، فرزندان در برابر این توصیه‌ها به‌شدت جبهه گرفته و با آن‌ها مخالفت می‌کنند، طی همین فرهنگ‌سازی غلط است که جوانان امروزه، این نوع سفارش‌ها را نوعی «بی‌کلاسی» و «امل» بودن برای والدین خود می‌دانند!

درحالی‌که آموزش آداب الهی به فرزندان و نگه‌داشتن آن‌ها از آتش جهنم، روش لقمان حکیم و دستور خداوند کریم است. در سوره لقمان آمده است:

«لقمان به فرزندش- درحالی‌که او را موعظه مى ‏کرد- گفت: پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است...پسرم! نماز را برپا دار... و مغرورانه بر زمین راه مرو ... در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن‏...» [1]

از سوی دیگر حفظ خانواده از عذاب روز قیامت، وظیفه پدر و مادر است:

 «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ...؛ اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! خودتان و خانواده‏ هایتان را از آتشى حفظ کنید که هیزم آن مردم و سنگ‏ هاست؛ آتشى که فرشتگانى خشن و سخت‌گیر بر آن گماشته شده‏ است، که خدا را در آنچه فرمانشان مى ‏دهد نافرمانى نمى ‏کنند و آنچه را مأمور شده‏ اند انجام مى ‏دهند.» [2]

یادمان باشد:

توصیه‌های والدین، سودی برای آن‌ها ندارد، بلکه قصدشان نشان دادن راه از چاه است برای ما.

 پی‌نوشت:
[1]. سوره لقمان: 13 - 19
[2]. سوره تحریم: 6

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۷
نواب حضرتی


روش برخورد با فرزند، در شکل‌گیری شخصیت و جهان‌بینی او بسیار مؤثر است، اگر پدر و مادر قصد دارند کاری را انجام دهند که مربوط به فرزندشان است، اسلام دستور می‌دهد که حتماً با فرزند باید مشورت شود، حتی اگر آن کار ظاهراً به نفع او نباشد. حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) وقتی از سوی خداوند مأمور به قربانی کردن اسماعیلش می‌شود در این کار با فرزند سیزده‌ساله خود مشورت می‌کند و نظر او را جویا می‌شود، بااینکه ابراهیم (علیه‌السلام) پیامبر الهی است و آن کار هم یک فرمان الهی بود اما ترجیح می‌دهد ادب را رعایت کند و شخصیت فرزندش را رشد دهد:

«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ‏ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ ...؛ و هنگامی‌که اسماعیل به حد کار و کوشش با او رسید، ابراهیم گفت: پسر عزیزم! من در خواب مى‏بینم که من تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست‏؟ اسماعیل گفت: اى پدر! آنچه مأموریت دارى انجام بده ...» [1]

نتیجه این کار باارزش ابراهیم (علیه‌السلام) هم پاسخ عالمانه و عاقلانه فرزند سیزده‌ساله‌اش می‌شود که نه‌تنها مانع اجرای فرمان الهی نمی‌شود بلکه با همراهی پدر، او را در اجرای این دستور، تشویق می‌کند.

پی‌نوشت:
[1].
سوره صافات / 102

 

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۹
نواب حضرتی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۳۰
نواب حضرتی


در قرآنی که با خط «عثمان طه» (اهل تسنن) نگاشته شده، در آیه هفتم از سوره مبارکه آل‌عمران بر روی لفظ جلاله الله علامت وقف قرار دارد: «...وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ * وَ الرَّاسِخُونَ‏ فِی الْعِلْمِ... او کسى است که این کتاب آسمانى را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن‏] است ...و قسمتى از آن، «متشابه» است؛ اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابه هستند تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر نادرستى براى آن مى‏طلبند درحالی‌که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند.»

👈 راسخان در علم چه کسانى هستند که تفسیر همه آیات را می‌دانند؟

این کلمه یک مفهوم وسیع دارد و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به‌عنوان بهترین شاخصه و مصداق آن هستند.

🌺 در اصول کافى از امام صادق (علیه‌السلام) نقل‌شده است که فرمود:

پیامبر خدا بزرگ‌ترین راسخان در علم بود و تمام آنچه را خداوند بر او نازل کرده بود از تأویل و تنزیل قرآن می‌دانست، خداوند هرگز چیزى بر او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند و او و اوصیاى وى همه این‌ها را می‌دانستند.

*طبق نوشته عثمان طه و اعتقاد اهل تسنن، تفسیر و تأویل آیات متشابه را «فقط خداوند» می‌داند! و مردم (حتی پیامبر هم) معنای آیات متشابه را نمی‌دانند!

💥 درحالی‌که:

1-   مگر این آیات براى تربیت و هدایت مردم نازل نشده است چگونه ممکن است حتى پیامبرى که قرآن بر او نازل‌شده از معنى و تأویل آن بى‏خبر باشد؟!

این درست به آن مى‏ماند که شخصى کتابى بنویسد که مفهوم بعضى از جمله ‏هاى آن را جز خودش هیچ‌کس نداند!

2-    هیچ‌گاه در میان دانشمندان اسلام و مفسران قرآن دیده نشده است که از بحث درباره تفسیر آیه‌ای خوددارى کنند و بگویند این آیه از آیاتى است که جز خدا معنى نهایى آن را نمى‏داند، بلکه دائماً براى کشف اسرار و معانى قرآن همگى تلاش و کوشش داشته‏اند. پس خود اهل تسنن نیز با انجام تفسیر این آیات نظر خود را نقض کرده‌اند!

📚 درنتیجه:

معنای آیات محکم و روشن قرآن برای همه قابل‌فهم است و معنای آیات متشابه و مبهم نیز با استفاده از روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و قواعد تفسیری برای مفسران توانمند، قابل‌فهم خواهد بود و اکنون هم تفسیر همه آیات قرآن در تفاسیر شیعه و سنی به‌طور کامل نگاشته شده است.

[برگرفته از: تفسیر نمونه، 2: 439]

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۶
نواب حضرتی


ازجمله شبهاتی که علیه اسلام مطرح می‌شود این است که: قرآن به مردان اجازه می‌دهد چند همسر داشته باشند!

اما این چندهمسری در اسلام شرایطی دارد که امکان اجرای آن برای همه غیرممکن است، یکی از مهم‌ترین این شرایط اجرای عدالت و تساوی بین همسران است یعنی قرآن واجب کرده که مرد بین همسرانش محبت را طوری مساوی تقسیم کند که حق دیگری پایمال نشود.

قرآن در سوره مبارکه نساء بعد اینکه به مردان اجازه داشتن چند همسر را به‌شرط عدالت می‌دهد بلافاصله می‌فرماید: شما توان اجرای این عدالت را ندارید! (چون چنین کاری از عهده امثال انبیاء و اولیاء خدا برمی‌آید)

«وَ لَنْ تَسْتَطیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً؛ شما هرگز نمى‏‌توانید (از نظر محبّت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولى تمایل خود را بکلّى متوجّه یک طرف نسازید که دیگرى را بصورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.» [1]

سپس به مردان دستور می‌دهد که اگر توان اجرای عدالت را ندارید (که ندارید!) حق ندارید به یک زن محبت کنید و دیگری را معلق و بلاتکلیف نگه‌دارید، بلکه یا باید محبتش را تقسیم کند یا او را طلاق دهد.

پی‌نوشت:
[1].
سوره نساء/ 129

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۲
نواب حضرتی


هدف اصلی از ازدواج، رسیدن به آرامش جسمى و روانى است‏ و در اعطای این ارامش هم هر دو نفر نقش دارند و از ظاهر آیه بر می آید که نقش زن در آرمش بخشی بیشتر است، خداوند در الفاظی زیبا میفرماید:

« وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ؛  و از نشانه‏هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‏هایى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند.» [1]

مودت  به معناى محبتى است که اثرش در مقام عمل ظاهر شود، پس تنها دوست داشتن و محبت قلبی برای ایجاد آرامش کفایت نمیکند بلکه این محبت و مودت باید در رفتا و گفتار هم ظاهر شود.

با اینکه ارتباط انسان با پدر و مادر و برادرش ارتباط« نسبى» است و از ریشه‏هاى عمیق خویشاوندى مایه مى‏گیرد و پیوند دو همسر یک پیوند قرار دادى و قانونى است اما بسیار مى‏شود که محبت ناشى از آن حتى از علاقه خویشاوندى بیشتر میشود ، و این در حقیقت همان چیزى است که‏ در آیات فوق با جمله‏ وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً به آن اشاره شده است. [2]

پیامبر گرامى اسلام ص بعد از جنگ احد به« دختر جحش» فرمود دایى تو « حمزه» شهید شد، او گفت  إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏  من اجر این مصیبت را از خدا مى‏خواهم.

باز به او فرمود برادرت نیز شهید شد، دیگر بار  انا للَّه  گفت .

اما همین که خبر شهادت «همسرش» را به او داد دست بر سرش گذاشت و فریاد کشید،

 پیامبر فرمود: ما یعدل الزوج عند المرأة شى‏ء

هیچ چیز براى زن همانند همسر نیست.» [3]

پی نوشت:
[1].
سوره روم / 21
[2].
تفسیر نمونه، ‏16: 407
[3].
تفسیر کنز الدقائق ، ‏3 : 292    

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۵
نواب حضرتی


گاهی برخی از زنان وظایفشان را در قبال همسر خود انجام نمی‌دهند اما زنان شایسته‌ای هستند که قرآن از آن‌ها باصفت «صالحات» نام می‌برد و به همسر آن‌ها دستور داده است که:

«... فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً ؛ اگر از شما پیروى کردند، راهى براى تعدّى بر آن‌ها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است و قدرت او، بالاترین قدرت‌هاست.» [1]

یعنی مردان حق ندارند زنان مطیع و شایسته خود را بی‌دلیل تنبیه کنند و آزار دهند و باید متوجه باشند که: «مقام پروردگارشان على و کبیر است، پس از قدرت و تفوقى که برزنان خوددارند مغرور نشوند و سوءاستفاده ننموده در اثر غرور به آن‌ها ظلم و استعلا و استکبار نکنند و همواره به یاد علو مقام پروردگارشان باشند.» [2]

درنتیجه:

تنبیه زنان (با حفظ محدودیت‌هایی که قرآن و روایات بیان فرموده‌اند) تنها تا جایی مجاز است که زنان ناشزه باشند و حق همسر را ادا نکنند، در غیر این صورت مردان اجازه ندارند بی‌دلیل به آن‌ها ظلم کنند و نباید از قدرت مافوق خود (قدرت الهی) غافل باشند.

پی‌نوشت:
[1].
نساء / 34
[2].
ترجمه تفسیر المیزان، ج‏4، 546.  

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۲
نواب حضرتی



از شبهاتی که علیه احکام اسلام وارد می‌شود این است که : در  اسلام، دیه‌ زن نصف دیه‌ مرد است؛ و این نشان می‌دهد که زن در اسلام جایگاهی ندارد!


پاسخ:

    دیه، در اسلام بر معیار ارزش معنوی انسان مقتول نیست...

چنان‌که تفاوت دیه‌ زن و مرد، نه بر منزلت مرد می‌افزاید و نه از مقام زن می‌کاهد، همان‌طور که تساوی دیه‌ عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالِم می‌کاهد و نه بر مقام جاهل می‌افزاید.

زیرا  برخی از تفاوت‌های مادی و مالی هیچ‌گونه ارتباطی به مقام‌های معنوی ندارد و هیچ تلازم عقلی و نقلی بین دیه و کمال معنوی (و علمی) وجود ندارد. تا هراندازه دیه بیشتر شود قداست روح مقتول و تقرب وی نزد خدا افزون‌تر باشد. [1]

  تذکر مهم:

احکام اسلامی به‌صورت اجزای یک سیستم و شبکه، به همدیگر مرتبط هستند و گاهی با توجه به همدیگر حکم جدید وضع می‌شود، لذا در موقع قضاوت و داوری و اشکال گرفتن به یک حکم باید به احکام دیگر هم بی‌توجه نبود.

  به‌عنوان‌مثال:

یکی از احکام و تکالیف این است که نفقه (= مخارج زن و فرزندان) برای مرد واجب است، یعنی از این حکم معلوم می‌شود که در اسلام مرد «رکن اقتصادی» خانواده است؛ لذا اگر گفته می‌شود که دیه‌   مرد دو برابر دیه‌ زن است یکی از حکمت‌هایش این است که بخشی از خسارت اقتصادی که به خانواده واردشده را جبران کند و هنگامی‌که نبودن این حکم را در نظر بگیریم می‌بینیم باعث ایجاد فقر اقتصادی و فرهنگی و عاطفی در خانواده و اجتماع می‌شود و بار مشکلات بر دوش مادر خانواده سنگینی کرده و مشکلات جدید به بار می‌آورد.

    اگر کسی اشکال بگیرد که در برخی خانواده‌ها، زن نان‌آور خانواده است! در پاسخ می‌گوییم: که در مورد وضع احکام و قوانین، قانون به‌صورت کلی وضع می‌شود و ناظر به موارد جزئی و استثنایی نیست و بر محور افراد دور نمی‌زند. [2]

پی‌نوشت:
[1]. زن در آینه جلال و جمال، آیت‌الله جوادی آملی، ص 354.
[2]. تفسیر نمونه، 1: 603

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۰۰
نواب حضرتی


آل عبا

سؤال:

در این آیه مقصود از کلماتی که توبه آدم (ع) به‌وسیله آن پذیرفته شد چیست؟

«فَتَلَقّى‏ آدَمُ مِنْ رَبِّه‏ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ انَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ؛ سپس (حضرت) آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ (و با آن‏ها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه ‏پذیر و مهربان است.» [1]

پاسخ:

دراین‌باره سه نظریه وجود دارد:

اول: برخی معتقدند منظور از کلمات همان چیزى است که در آیه 23 سوره اعراف آمده است:

رَبَّنا ظَلَمْنا انْفُسَنا وَ انْ لَمْ تَغْفِرْلَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ‏؛ پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم؛ و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود. [2]

 دوم: برخی می‌گویند منظور از کلمات، این دعا بوده است:

اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انى ظَلَمْتُ نَفْسى فَاغْفِرْلى انَّکَ خَیْرُ الْغافِرینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ. [3]

 سوم: علمای شیعه و روایات اهل‌بیت (ع) میگویند: منظور از کلمات: حضرت محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام است؛ یعنى آدم علیه‌السلام به خمسه طیبه توسّل جست و آن‏ها را شفیع درگاه خداوند قرارداد و خداوند به برکت آن بزرگواران توبه‌اش را پذیرفت.

 چگونه این اختلافات را برطرف سازیم؟

جمع بین هر سه احتمال به این شکل ممکن است که حضرت آدم به اهل‌بیت (ع) متوسّل شد، ولى صیغه و الفاظ توبه‌اش به همان شکلى که در دو احتمال دیگر آمده، بوده است.

 

عدّه‌ای از دانشمندان اهل سنّت نیز احتمال سوم را (که مورد اتّفاق علماء شیعه است) پذیرفته‌اند و روایاتى در این زمینه نقل کرده‌اند که به هشت نفر از آنان اشاره می‌شود:

«بیهقى در کتاب دلائل النّبوّة، ابن عساکر در مسند، سیوطى در تفسیر الدّرّ المنثور، سیوطى در جمع الجوامع  ، کاشفى در معارج النّبوّة  ، قندوزى در ینابیع المودّة  ، ابن المغازلى در مناقب، نطنزى در خصایص العلویّة.»

به عنوان مثال:

 ابن مغازلى از ابن عبّاس چنین نقل می‌کند:

از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) سؤال شد: که منظور از کلماتى که آدم آن‏ها را از سوى خداوند دریافت کرد (و به آن‏ها توسّل جست و توبه کرد) چه بوده است؟ حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) فرمودند: آدم از خداوند خواست که به حقّ محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبه‌اش را پذیرفت. [4]

 پی‌نوشت:
[1]. سوره بقره، آیه 37
[2]. تفسیر مجمع‌البیان، 1: 89
[3]. تفسیر تبیان، 1: 169
[4]. آیات ولایت در قرآن /248
 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۰۰
نواب حضرتی