نواب حضرتی

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

نواب حضرتی

#اهداف:
1-اثبات حقانیت مذهب شیعه با استفاده از قرآن، حدیث، معجزات و کرامات بزرگان🌺
2- بیان زیبایی‌هایی از دین مبین اسلام.✅
3- ذکر دلایل بطلان سایر ادیان و مذاهب❌
4- بیان نکات اعتقادی❇️

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

 

 

 

طبرى در تاریخ خود ـ به نقل از عبد الله بن عوف بن احمرـ می نویسد:

چون به صِفّین رسیدیم، مشاهده نمودیم که شامیان شریعه فرات را گرفته اند؛ و معاویه، ابو اعور سُلَمى را به همراه سواران و پیادگانى بر آب گماشته و پیشاپیش آنان، تیراندازان و نیزه داران و سپرداران را به صف کرده و همگی کلاهخود بر سر داشتند و جمع شده بودند تا علی علیه السلام و یارانش را از آب، باز دارند. تا شاید به وسیله این کار بتوانند بر امام و سپاهیانش فشار وارد کنند تا آنان را تسلیم نمایند.

آن گاه که امیر مؤمنان(علیه السلام) از این کار مطلع شد؛ صعصعة بن صُوحان را فرا خواند و به او فرمود:

« نزد معاویه برو و بگو: ما این راه را به سوى شما پیموده ایم؛ تا حجّت را بر شما تمام کنیم، و پیش از آن، از جنگ با شما اکراه داشتیم.

اکنون می بینم تو با سواران و پیادگانت با ما به جنگ برخاسته اى و آب را بر روی ما بسته ای. و این جنایتی است که انجام داده اید. به یارانت پیغام فرست که راه آب را بر سپاه من باز بگذارند؛ و گرنه به سپاهم رخصت می دهم که بر سر آب بجنگند تا هر که چیره شد، بنوشد».

 

معاویه - با تعدادی از یارانش به مشورت بر خواست و - گفت: شما چه مى اندیشید؟

ولید بن عُقبه گفت: ای معاویه! اینان آب را بر عثمان بن عفان باز داشتند. پس تو هم آب را بر ایشان ببند...و ایشان را تشنه لب بکُش، که خدایشان تشنه لب بکشد!

 

سپس عبد الله بن ابى سَرح گفت: آب را بر آنان ببند. ایشان اگر به آب دست نیابند، باز مى گردند؛ و همین بازگشتشان، گریز و شکست است(1).

 

در کتاب فتوح نیز آمده است: بعد از ماجرای بسته شدن آب توسط معاویه و همراهانش، و پیغام امام به معاویه برای گشودن آب، معاویه به عمرو بن عاص گفت: رأى تو چیست؟

عمرو بن عاص گفت: من معتقدم على کسى نیست که تشنه بماند؛ و بدون آن که از فرات آب بنوشد، به آن بنگرد. او براى چیزى جز آب آمده است. پس از بستن آب دست بردار تا او و ما بنوشیم(2).

ولی معاویه اجازه نداد تا یاران امام از آب استفاده کنند.

آن گاه همگی گفتند: به خدا سوگند، قطره اى آب به عراقیان نخواهیم داد تا تشنه لب بمیریند(3).

این جریان نشانگر آن است که معاویه از هر وسیله ای برای پیروزی استفاده می کرد. و این حاکی از خباثت و بی رحمی اوست.

 

در کتاب أخبار الطوال آمده است: عراقیان یک شبانه روز بى آب به سر بردند...و یاران معاویه از برداشتن آب ممانعت می کردند.

بعد از این ماجرا على علیه السلام را اندوهى سخت فرا گرفت و از مصیبت تشنگى سپاهیانش سینه اش تنگ شد. اشعث بن قیس نزد وى آمد و گفت: اى امیر مؤمنان!

آیا در حالى که تو در میان مایى و شمشیرهایمان با ماست، آن سپاه - معاویه و همراهیانش- آب را بر ما می بندند؟!

بگذار من به سوى آب پیشروى کنم. به خدا سوگند، زنده باز نمى گردم مگر آن که آب بیاورم. به اَشتر هم فرمان ده که با سوارانش به من بپیوندند.

 

على علیه السلام به او فرمود: « به آنچه در نظر دارى، عمل کن».

او صبحگاهان- با اشتر- به سوى ابو اعور پیشروى کردند و با آنان درگیر شدند. و دلاورانه با ایشان جنگیدند تا اینکه اشتر در آن کارزار، آنان را از اطراف شریعه فرات دور کرد و آب به دست یاران امام على علیه السلام افتاد(4).

 

در شرح نهج البلاغة آمده است: على (علیه السلام) و یارانش بعد از آنی که دیدند آب بر روی شان بسته شده- از معاویه و یارانش خواستند که آب را برایشان بگشایند؛

ولی آنان گفتند: به خدا سوگند، قطره اى آب به شما نخواهیم داد تا تشنه لب بمیرید.

آنگاه امام على علیه السلام، اشتر را با سپاهى به یارى اشعث و شبث، گسیل داشت. و هر دو سپاه با هم جنگیدند تا اینکه آب به دست یاران امام على علیه السلام افتاد(5).

 

ابن اثیر در کتاب کامل فى تّاریخ ـ در بیان جنگ بر سر آب ـ می نویسد: سپاه على علیه السلام با سپاه شام جنگیدند تا اینکه آب در دست یاران على علیه السلام افتاد.

آن گاه یاران علی(علیه السلام) گفتند: به خدا سوگند،- دیگر- به شامیان آب نمى دهیم؛ ولی على ( علیه السلام) برای یارانش پیک فرستاد و فرمود: «به قدر حاجت از آن آب برگیرید و اجازه دهید که شامیان هم از آب برگیرند؛ همانا آنان پیش از این- ستم کردند، پس شما، خود ستم می کنید»(6).

مسعودی نیز در مُروج الذّهب می نویسد: از آن پس که سپاه على (علیه السلام) لشکر معاویه را از آب دور کردند، معاویه به عمرو بن عاص گفت: درباره این مرد(علی) چه گمان دارى؟

آیا از آن رو که ما آب را بر وى بستیم، او نیز آب را بر ما مى بندد؟

عمرو بن عاص گفت: نه.

سپس معاویه پیکى نزد على (علیه السلام) فرستاد و اجازه خواست که همراهیانش- به شریعه فرات وارد شوند و از آب استفاده کنند.

اما یاران امام (علیه السلام) به وى گفتند: اى امیر مؤمنان! همان گونه که آنان آب را بر تو بستند، تو نیز آب را بر آنها ببند و مگذار شامیان قطره اى آب را بـیاشامند؛ آنان را با تـشنگى هلاکشان سـاز و بدین سان دست بسته بگیرشان، که اگر چنین کنى تو را نیازى به جنگ نیست.

امام علیه السلام فرمود: « نه. به خدا سوگند، با ایشان همچون خودشان مقابله نمى کنم».

آنگاه على علیه السلام اجازه فرمود تا شامیان هم از آب استفاده کنند.

سپس عمرو بن عاص به معاویه گفت: امروز درباره این سپاه چه گمان مى برى، اگر همان گونه که تو دیروز آب را بر ایشان بستى، آنان امروز آب را بر تو می بستند؟

معاویه گفت: گذشته را فرو بگذار(7). (8)

 

__________________________________

پی نوشت: (1). تاریخ طبری، ج 4، ص 571؛ شرح نهج البلاغة، ج 3، ص 318؛ الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 364؛ الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 124؛ وقعة صفّین، ص 160.

(2). فتوح، ج 3، ص 5؛ الموازنة، ص 146.

(3). شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 23؛ ینابیع المودّة، ج 1، ص 450؛ بحار الأنوار، ج 41، ص 145؛ محمد محمدی ری شهری، دانش نامه امیر المومنین؛ ج5، ص 561 - 569.

(4). أخبار الطوال، ص 168.

(5). شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 23؛ ینابیع المودّة، ج 1، ص 450؛ بحار الأنوار، ج 41، ص 145.

(6). الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 365؛ تاریخ الطبری: ج 4، ص 572؛ وقعة صفّین: ص162.

(7). مروج الذهب، ج 2، ص 386؛ الأخبار الطوال، ص 169؛ الفتوح، ج 3، ص 11؛ الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 126؛ وقعة صفّین، ص 186.

(8). گرد آوری از: دانش نامه امیرالمؤمنین، محمّد محمّدی ری شهری، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، قم، 1386هـ ش، چاپ اوّل، ج5، ص561-579.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۲ ، ۱۴:۳۱
نواب حضرتی