نواب حضرتی

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

نواب حضرتی

#اهداف:
1-اثبات حقانیت مذهب شیعه با استفاده از قرآن، حدیث، معجزات و کرامات بزرگان🌺
2- بیان زیبایی‌هایی از دین مبین اسلام.✅
3- ذکر دلایل بطلان سایر ادیان و مذاهب❌
4- بیان نکات اعتقادی❇️

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معجزه اسلام» ثبت شده است

ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم - مؤسسه جهانى سبطین (ع)

 

کرامت حضرت معصومه سلام الله علیها

 

 

مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت سخن می گفت. از مسجد که بیرون آمد، فکر سهیم شدن در ثواب وقف رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی هم نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود. مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد!

که نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.

اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد.

وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.

عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.

ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. درمانده و ناامید، کنار دیواری نشسته زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:

آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟ من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟

دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم. پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!

همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...

درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوه ای زیبا جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.

هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطورمعجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.

حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدی با حضرت معصومه کرده بود افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم ...

حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند. با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید.

قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.

نویسنده: نعیمه جلالی نژاد

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۳۶
نواب حضرتی

 

طبق نظر مفسران شیعه(۱) و سنی(۲) در روز غدیر در اتفاقی عجیب و معجزه ای از پیامبر اکرم (ص) رخ داده است:

در ذیل این آیه نوشته اند: «سأل سائل بعذاب واقع. للکافرین لیس له دافع»( سوره معارج، آیات ۱ و ۲) که به آیات عذاب مشهورند.

 

 پس از آنکه پیامبر مسأله ولایت علی (ع) را به مردم اعلام کرد نعمان بن حارث فهری با حالت اعتراض نزد پیامبر آمد و گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی. ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را(علی علیه السلام) منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی.

آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟ وقتی پیامبر به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید.

در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد.(3)

 

📚پا نویس:

(۱) طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۴۳۵، ۵۸۸؛ طباطبائی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۵، ص۱۹۳-۱۹۴.

(۲) واحدی، أسباب النزول، ۱۹۹۱م، ص۱۳۹؛ حاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۰، ۲۴۹.

 (3) طبرسی، ج۱۰، ص۵۳۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ق، ج۱۹، ص۲۷۸؛ ثعلبی، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۱۰، ص۳۵.

 

قابل توجه برادران اهل تسنن!!!!

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۰۰
نواب حضرتی

Image result for آیت الله کشمیری


🌺کرامات سید کشمیر (حضرت آیت الله کشمیری رحمت الله علیه)🌺

در پرتو عمل به شریعت و مراوده با بزرگانی همچو عارف همدانی ،چنان صفایی در دل خود ایجاد کرده بود که 👈 صاحب کرامات باهره در طول زندگی خود بود.
👈 نوشته اند در کربلا یکی از طلاب علوم دینی آقا سید را به حجره خود دعوت نمود و او نیز قبول کرد ،وقتی در معیت هم به در حجره رسیدند 🔒حجره را بسته دیدند؛ زیرا هم حجره ای دیگر پس از قفل کردن کلید را با خود می برد. طلبه از این واقع بسیار ناراحت و شرمنده می شود و پس از ادای عذر خواهی پیشنهاد می دهد که قفل را بشکند.
در این لحظه آیت الله کشمیری می فرماید:
🌺 مشهور است که اگر نام مادر حضرت موسی(ع) را بر قفل و در بسته بخوانند بدون کلید باز می شود در حالی که نام و مقام مادر ما حضرت زهرا (س) از مقام مادر موسی(ع) بالاتر است از این رو دست مبارک خود را بر روی قفل گذاشته می گوید: یا فاطمه که قفل فوراً باز شد.🔐
🌧(آیت الله کشمیری از نوکران ائمه بود و صاحب کرامت و معجزه، پس چگونه برخی ساده لوحان میگویند ائمه شیعه کرامت و معجزه نداشته اند؟!)🌦

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۶ ، ۲۲:۰۰
نواب حضرتی