سوال
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثی (بقره / 178)
چرا دیه زن و مرد مساوی نیست و دیه زن نصف دیه مرد است؟
پاسخ :
دیه، در اسلام بر معیار ارزش معنوی انسان
مقتول نیست...
چنان که تفاوت دیه زن و مرد، نه بر منزلت مرد می افزاید و نه ازمقام زن می کاهد، همانطور که تساوی دیه عالم و جاهل نه از ارج و منزلت عالِم می کاهد و نه بر مقام جاهل می افزاید. زیرا برخی از تفاوت های مادی و مالی هیچ گونه ارتباطی به مقام های معنوی ندارد و هیچ تلازم عقلی و نقلی بین دیه و کمال معنوی (و علمی) وجود ندارد. تا هر اندازه دیه بیشتر شود قداست روح مقتول و تقرب وی نزد خدا افزونتر باشد.
[زن در آینه جلال و جمال، آیت اللَّه جوادى آملى، ص 354.]
تذکر مهم: احکام اسلامی به صورت اجزای یک سیستم و شبکه، به همدیگر مرتبط هستند و گاهی با توجه به همدیگر حکم جدید وضع می شود، لذا در موقع قضاوت و داوری و اشکال گرفتن به یک حکم باید به احکام دیگر هم بی توجه نبود.
به عنوان مثال: یکی از احکام و تکالیف این است که نفقه (= مخارج زن و فرزندان) برای مرد واجب است، یعنی از این حکم معلوم می شود که در اسلام مرد "رکن اقتصادی" خانواده است؛ لذا اگر گفته می شود که دیه مرد دو برابر دیه زن است "یکی" از حکمت هایش این است که بخشی ازخسارت اقتصادی که به خانواده وارد شده را جبران کند و هنگامی که نبودن این حکم را در نظر بگیریم می بینیم باعث ایجاد فقر اقتصادی و فرهنگی و عاطفی در خانواده و اجتماع می شود و بار مشکلات بر دوش مادر خانواده سنگینی کرده و مشکلات جدید به بار می آورد.
اگر کسی اشکال بگیرد که در برخی خانواده ها، زن نانآور خانواده است! در پاسخ می گوییم: که در مورد وضع احکام و قوانین، قانون به صورت کلی وضع می شود و ناظر به موارد جزئی و استثنایی نیست، و بر محور افراد دور نمی زند.
منابع جهت مطالعه بیشتر
1. زن در آیینه جلال و جمال، آیت اللَّه جوادی آملی.
2. تفسیر نمونه، ذیل آیات مربوطه.
اگر امام زمان(عج)ناظراعمال ماست واعمال به ایشان عرضه میشود«ستار العیوب»بودن خداچه میشود؟
پاسخ:
آیات مربوط به این بحث عبارتند از :
- « بگو: «عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى بینند –توبه / 105 »
- «یا أیها النبی إنا ارسلناک شاهداً» اى پیامبر! ما تو را گواه بر اعمال مردم فرستادیم (احزاب / 45)
- « حال آنان چه گونه است آن روز که برای هر امتی، گواهی بر اعمالشان می طلبیم و تو را گواه بر اعمال آنان قرار خواهیم داد« (نساء / 41).
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می گوید: «هر عملی که انسان انجام می دهد، از خیر یا شر، خدا و رسولش و مؤمنان، حقیقت عمل خیر یا عمل شر را مشاهده می کند»
منظور از «مؤمنون» در آیه 105 از سوره توبه، "ائمه" ،علیهم السلام، هستند.
یعقوب بن شعیب گوید: از امام صادق ،علیه السلام، درباره آیه 105 توبه پرسیدم. فرمود: «مؤمنان ، ائمه هستند.».پس اعمال هر انسانی، از خیر و شر، به "رسول خدا" و "ائمه" ،علیهم السلام، عرضه می شود.
معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد. پیامبر و ائمه ،علیهم السلام، مظهر اسماء و صفات الهی هستند و همانگونه که خداوند، ناظر بر اعمال مردم است، پیامبر و ائمه نیز چشم خدا در میان خلق هستند و اعمال آنان را می بینند.
آن روایتی نیز که فرموده است، خدا، اعمال را حتی از چشم پیامبر مخفی می کند، به مواردی خاص اشاره دارد تا رحمت بیکران الهی را به تصویر کشد.
ضمن آن که نظارت پیامبر و امام بر اعمال مردم،
همانند نظارت خداوند، آثار سازنده فراوانی دارد؛ یعنی، همانگونه که
ستّاریت پروردگار، برای تربیت و رشد مردم است، عرضه اعمال مردم بر پیامبر و ائمه
نیز در همین جهت است؛
زیرا، آنان، هادیان امت از طرف خدایند و فیض الهی از طریق آن بزرگواران بر بندگان نازل می شود. بنابراین، هیچ تنافی و تناقضی مشاهده نمی شود.
چرا در برخى آیات نسبت به پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) عتاب و تهدید آمده است؟
پاسخ: علت اینکه در بعضى آیات قرآن پیامبراکرم صلى الله علیه و آله مورد عتاب و تهدید قرار مى گیرد، مى تواند امورى باشد از جمله:
1. این نشانه ى وحى بودن قرآن است؛ زیرا اگر قرآن ساخته ى پیامبر باشد، انسان در نوشته خود هرگز خودش را توبیخ نمى کند.
2. این نشانه ى حق محورى مکتب اسلام است و مى گوید که با هیچکس تعارف ندارد و قانون براى همه یکسان است؛ حتى اگر اشرف مخلوقات هم خلاف کند با او برخورد مى شود.
3. از آنجا که گاهى طرفداران انبیا، آنان را فرزند خدا و یا در ردیف او مى دانند، این توبیخ و تهدیدها مانع غلوّ طرفداران افراطى مى شود تا آنان درباره پیامبر مبالغه نکنند و بدانند که او نیز مورد عتاب و توبیخ است.
4. درس عبرتى براى دیگران است که اگر خداوند با پیامبرش اینگونه است، پس بهتر است ما حساب کار خودمان را بکنیم.
بنابراین اگر قرآن خطاب به پیامبر مى فرماید:
«لِمَ تحرّم ما احلّ الله لک» « تحریم، 1»؛ چرا حلالى را بر خود حرام کردى؟
«لِمَ أذِنتَ لهم» « توبه، 43»؛ چرا اجازه مرخّصى به افرادى دارد؟
و موارد دیگر، همه این عتابها به دلیل امور فوق است.