نواب حضرتی

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

نواب حضرتی

#اهداف:
1-اثبات حقانیت مذهب شیعه با استفاده از قرآن، حدیث، معجزات و کرامات بزرگان🌺
2- بیان زیبایی‌هایی از دین مبین اسلام.✅
3- ذکر دلایل بطلان سایر ادیان و مذاهب❌
4- بیان نکات اعتقادی❇️

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲۴۰ مطلب توسط «نواب حضرتی» ثبت شده است

✍ آلوسی بغدادی عالم سنی در تفسیر خود در ذیل آیه شریفه


 وقفوهم انهم مسؤولون

[ نگاه دارید شان که مورد سوال هستند.]     آیه ۳۷، صافات 


✨ آورده: نزدیک ترین این اقوال به صحت این است که در آن روز (قیامت) از اعمال (انسان) می پرسند و در رأس اینها «لا اله الا الله» است


👈 و از مهمترین آنها ولایت على - کرم الله وجهه - است.


📚 منبع: روح المعانی، ج ۲۳، ص ۷۴

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۶
نواب حضرتی


شیطان پرستی


أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ

عَدُوٌّ مُبینٌ* وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ *

اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وى دشمن آشکار

شماست؟ و اینکه مرا بپرستید این است راه راست. (سوره یس/ 60 و 61)



عهدى که خداى تعالى با بنی‌آدم کرد که شیطان را عبادت و پرستش و اطاعت نکنند،

همان عهدى است که به زبان انبیا و رسولان خود به بشر ابلاغ فرمود و تهدیدشان کرد از

اینکه او را پیروى کنند، مانند این پیام که فرمود: «یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ

أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ؛ اى بنى آدم زنهار، که ابلیس فریبتان ندهد، همان طور که پدر و مادرتان را از

بهشت بیرون کرد. سوره اعراف، آیه 27»




  1. شیطان‌پرستی انحراف و رخداد جدیدی نیست بلکه در میان جاهلان و در میان امت‌های گذشته هم مرسوم بوده.

  2. سال‌ها پیامبران و اوصیای آن‌ها با این خرافه و عمل جاهلانه مبارزه کرده‌اند.

  3. شیطان‌پرستی یعنی عبادت و اطاعت محض از فرامین شیطان، همان کارها و گفتار شیطان‌ پرستان کنونی.



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۰
نواب حضرتی

زن

مقام زن در قرآن کریم:

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ  لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ .

 و از آیات خداست، اینکه از جنس خودتان جفتی بیافریند که در بر او آرامش و سکون یابید و میان شما

دوستی و مهربانی برقرار نمود. همانا در این‌ها نشانه‌هایی است برای آنان که می اندیشند. (روم / 21)

 

مودت رابطه دوستانه عمیق است که از عشق سرچشمه می‌گیرد و عشقی که همیشگی باشد یک دوستی معنی دار است  و رحمت هم به معنای شفقت و دلسوزی است.

 در اسلام زن به عنوان یک فرشته مهربان که بال رحمت و مهربانی را بر سر مرد و اعطای خانواده می‌کشد،  معرفی میشود.  

در قرآن وقتی نعمت مودت و رحمت را برای استحکام خانواده مطرح می‌کند و زن را برای ایجاد و حفظ این  مودت و رحمت یک عنصر اصلی و مهم می‌داند.

 

اما  مقام زن در دین زرتشت:

 

طبق کتاب زرتشتیان:

1-  زن را مخلوق جهی (دیو بد کاری و فاحشه گری) میدانند و جزء شرور عالم. و به این واسطه زمانی که زن دشتان (حیض) شود او را در محیطی که از ۴ آخشیج (آب، باد، خاک و آتش) دور باشد، زندانی کرده و زن بیچاره در پایان این مدت باید 200 مورچه را کشته و با گمیز (ادرار گاو) غسل نموده، تا پاک شود...

2- اگر این زن باردار شده و بچه اش سقط شود، برای پاک شدنش، به او سه، شش یا نه جرعه ادرار گاو آمیخته با خاکستر میخورانند!!

3- اگر این زن زایمان کرده و در سه روز اول آب بنوشد، به وی 400 ضربه تازیانه می زنند...

4- زنانشان را به دیگران قرض میدهند (ازدواج استقراضی)، حتی اگر راضی نباشد... و اگر فرزندی دنیا آید آن را مثل برده میفروشند ...

5- زنان خود را برای تولید برده اجاره می دهند ... به زور با دختران خود (خویدوده یا همان ازدواج با محارم) ازدواج می کنند، چون ثواب زیادی دارد ...

6- دختران خود را به ازدواج هر کسی بخواهند در می آورند، حتی اگر راضی نباشد ...

7- اگر مرد زرتشتی گناهی بکند، برای بخشیده شدن آن، دختران خود را برای همبستری با موبدان، به آتشکده میفرستد !!!

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۷:۱۳
نواب حضرتی


کرامتی از مرحوم آیت الله قاضی (ره)


یکی از راههای تضعیف شیعه انکار کرامات ائمه علیهم‌السلام است، درحالی‌که نه‌تنها ائمه شیعه ؛بلکه شاگردان آن‌ها هم دارای کراماتی عجیب و قابل‌توجه‌اند.

علامه طهرانی می‌گوید: چندین نفر از رفقا و دوستان نجفی ما، از یکی از بزرگان و مدرسین نجف اشرف نقل می‌کردند که می‌گفت: من درباره استاد میرزا علی قاضی طباطبایی و مطالبی که از ایشان شنیده بودم و احوالاتی که به گوشم رسیده بود، در شک بودم.
با خود می‌گفتم: آیا این مطالب که نقل شده، درست است یا نه؟ تا این که روزی برای نماز به مسجد کوفه می‌رفتم ـ و مرحوم قاضی زیاد به مسجد کوفه و سهله علاقه‌مند بودند ـ در بیرون مسجد با ایشان برخورد کردم؛ با هم مقداری صحبت کردیم و در طرف قبله مسجد برای رفع خستگی نشستیم.
گرم صحبت بودیم که در این زمان مار بزرگی از سوراخ بیرون آمد و در جلوی ما خزیده، به موازات دیوار مسجد حرکت کرد. در آن نواحی مار بسیار است و غالبا به مردم آسیبی نمی‌رساند. همین که مار به مقابل ما رسید و من وحشتی کردم، استاد اشاره‌ای به مار کرد و فرمود: «مت باذن الله؛ به اذن خدا بمیر.­» مار فوراً در جای خود خشک شد.
قاضی بدون این که اعتنایی کند، شروع به دنبال صحبت کرد، سپس به مسجد رفتیم و من در مسجد وسوسه شدم که آیا این کار واقعی بود و مار مرد یا این که چشم بندی بود؟ اعمال را تمام کرده و بیرون آمدم و دیدم مار خشک شده و به روی زمین افتاده است؛ پا زدم، دیدم حرکتی ندارد.
شرمنده به مسجد بازگشته و چند رکعتی دیگر نماز خواندم، موقع بیرون آمدن از مسجد برای نجف، باز هم با یکدیگر برخورد کردیم، آن مرحوم لبخندی زده و فرمود: خوب آقا جان! امتحان هم کردی! امتحان هم کردی.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۴
نواب حضرتی


خدمت به خلق مصادیق متعددی دارد: صدقه، خوش‌رفتاری و رفتار کریمانه، کمک رساندن، قرض‌الحسنه و ...رفتار کریمانه و سیره و عظمت سیدالشهدا (ع) که بر اساس قرآن و تربیت نبوی است یکی از مناسب‌ترین الگوهای رفتاری برای شیعیان و تمام انسان‌ها است، (یعنی چون امام حسین (ع) تربیت شده دست پیامبر (ص) است پس ایشان هم همانند پیامبر اکرم یک اسوه حسنه هستند.) نمونه‌هایی از آن رفتار کریمانه این موارد است:

الف) حفظ آبروی مؤمن: مردی از انصار نزد امام حسین (علیه‌السلام) آمد. می‌خواست نیاز خود را مطرح کند، ولی امام به او فرمودند: «‌ای برادر انصاری، آبرویت را از اینکه آشکارا درخواست کنی نگهدار و درخواست خود را به‌صورت کتبی عرضه کن.» آن مرد به حضرت چنین نوشت:‌ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار [سکه طلا] طلبکار است و برای دریافت آن پافشاری می‌کند. با او گفتگو فرمایید تا زمان میسر شدن مهلت دهد. امام کیسه‌ای را که در آن هزار دینار بود به او داد و فرمود: «پانصد سکه آن را به قرضت بده و پانصد سکه دیگر را کمک‌خرج زندگی خودساز و حاجت خود را فقط با سه گروه مطرح کن: دین‌دار، جوانمرد و آنکه ازنظر خانوادگی اصالت دارد.‌» [1]

ب) کمک به نیازمندان: امام حسین (علیه‌السلام) آن‌قدر کمک و خدمت‌رسانی به فقراء داشت که پشت و بازویش زخم شده بود. ابن شهرآشوب که از علمای اهل تسنن است از شعیب خزاعی می‌کند که: «بر پشت امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا اثر زخمی یافت شد، پس از امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) درباره آن سؤال کردند، حضرت فرمود: این زخم مربوط به انتقال بارها است که حضرت شبانه به منزل بی‌سرپرست‌ها و یتیمان و فقیران می‌برد.‌» [2]

ج) رفتار کریمانه با زیردستان: امام حسین (علیه‌السلام) با جمعی از دوستان وارد باغ خود در مدینه شد. حضرت دید غلام او مشغول غذا خوردن است و او هر قرص نانی که برمی‌داشت نصف آن را به‌سوی سگی که در پیش روی او بود می‌انداخت. حضرت علت کار او را پرسیدند. غلام عرض کرد: وقتی سفره انداختم، این سگ در مقابل من نشست و به من نگاه می‌کرد. من حیا کردم که او گرسنه باشد و من غذا بخورم، ازاین‌رو هر قرص نان را مساوی تقسیم کردم. حضرت از پاسخ غلام به گریه افتاد و فرمود: تو را درراه خدا آزاد کردم و دو هزار دینار نیز به تو بخشیدم.‌ غلام گفت: اگر مرا آزاد کنی من دست از تو برنمی‌دارم و باغبان تو در این باغ باقی می‌مانم. وقتی امام وفاداری او را دید، همه باغ را به او بخشید و فرمود: «انسان بزرگوار باید عمل او گفتارش را تائید کند، این باغ را با آنچه در آن است به تو بخشیدم، پس دوستان مرا میهمانان من به‌حساب آور و به آنان احترام بگذار، خدا تو را در روز قیامت کرامت ببخشد و اخلاق نیکو و ادب تو را مبارک گرداند.‌» [3]

 

به‌راستی اگر تنها رفتار ما مسلمانان شبیه ائمه و پیامبر (علیهم‌السلام) باشد تمام مردم جهان را به دین اسلام می‌توانیم دعوت کنیم، اما متأسفانه به دلیل فاصله گرفتن از اهل‌بیت (ع) و گرایش به الگوهای نامناسب، نتوانسته‌ایم زیبایی‌های بی‌نظیر دین اسلام را به جهان معرفی کنیم.

پی‌نوشت:
[1].
تحف العقول، ابن شعبه حرانى‏، ص: 247.
[2].
مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، ج‏4، ص: 66.
[3].
مستدرک الوسائل، نورى، حسین بن محمدتقی، ج‏7، ص: 193.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۹:۵۶
نواب حضرتی



چرا امام حسین (ع) حج خود را ناتمام رها کرد؟ آیا این کار امام علت خاصی داشت؟

 پاسخ:

این سخن که «امام حسین (ع) حجّ خود را نیمه‌تمام گذاشت» و متأسفانه بین عامه مردم هم رواج یافته سخن نادرستی است؛ زیرا امام (ع) در روز هشتم ذی‌حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد. درحالی‌که اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع می‏ شود - از شب نهم ذی‌حجه آغاز می‏شود. [1] و امام (ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود تا آن را نیمه‌تمام گذارد. آن حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده و چه‌بسا در طول اقامت چندماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصله‏ های مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود.

 

ضمناً دو علت برای خروج امام از شهر مکه را می‌توان این‌گونه بیان کرد:

اول: به خطر افتادن جان امام (ع):‏

 از برخی عبارات امام حسین (ع) فهمیده می‌شود که امام (ع) ماندن بیشتر در مکّه را مساوی با بروز خطر جانی برای خود می‏ دانست؛ چنانکه در پاسخ عبدالله بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، برای من دوست‌داشتنی‌تر است تا آنکه به‌اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند اگر من به لانه‏ای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من می‏ خواهند، به دست آورند.» [2]

دوم: حفظ حرمت و قداست‏ کعبه:

ضمن اینکه فرمایش قبلی امام (ع) اشاره به همین موضوع نیز دارد، باید این مطلب نیز اضافه کرد که عبدالله بن سلیم مى ‏گوید: ما براى حج، یوم الترویة [هشتم ذی‌حجه] وارد مکه شده بودیم در همین هنگام با حسین (ع) و عبدالله بن زبیر مواجه گردیدیم که بین حجرالأسود و درب خانه خدا ایستاده بودند، شنیدیم ابن زبیر به حسین (ع) مى‏ گفت: اگر مى‏ خواهى اینجا بمانى بمان و ریاست این امر [منظور قیام براى دستیابى به حاکمیت است‏] را به دست بگیر ما هم از تو حمایت کرده یارى‏ ات مى‏ کنیم و خیرخواهتان بوده با شما بیعت خواهیم کرد.

حسین‏ [علیه السّلام‏] فرمود: پدرم برایم فرموده: «که در مکّه قوچی است که به‌وسیله آن حرمت شهر شکسته می‏ شود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم» [3]

پی‌نوشت:
[1].
وسائل الشیعه، ج 1، ص 246، کتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3.
[2].
نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا، ترجمه وقعة الطف، ابی مخنف، ص: 90.
[3]. همان، ص 89.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۹:۴۷
نواب حضرتی


امام حسین (علیه‌السلام) می‌دانست که به شهادت می‌رسند پس چرا بااین‌حال به کربلا رفتند؟ درحالی‌که قرآن فرموده: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ؛ و خودتان را با دستانتان به هلاکت نیفکنید.» [1]

 

پاسخ:

هنگامی‌که امام حسین (علیه‌السلام) تصمیم به قیام علیه یزید و حکومت او گرفتند افرادی ایشان را ملامت کردند و گفتند: این عمل شما خطرناک است و ممکن است در این راه جان عزیز خود را از دست بدهید مصلحت نیست که شما به چنین کاری دست بزیند؛ امام در جواب ایشان فرمودند: «در عالم رؤیا جدم به من فرمود ه است انَّ اللَّهَ شاءَ انْ یَراکَ قَتیلا؛ خداوند اراده کرده دوست دارد که ترا کشته ببیند.» [2] (ضمناً: خواب، برای انبیاء و ائمه حجیت دارد)

شهید مطهری در توضیح واژه اراده که در روایت آمده می‌فرمایند: «کلمه مشیت و اراده خدا دو مورد به کار می‌رود: اراده تکوینی و اراده تشریعی. اراده تکوینی یعنی قضا و قدر الهی و در مقابل قضا و قدر دیگر کاری نمی‌شود کرد. معنای اراده تشریعی این است که خدا این‌طور راضی است؛ و رضای حق همیشه در مصلحت است و مصلحت یعنی آن جهت کمال فرد و بشریت.» [3]

شهادت سیدالشهدا به‌قدری روشن بوده که افراد عادی نیز از آن اطلاع داشتند، علم امام به شهادت خود به معنای این نیست که ایشان با دست خود، خود را به کشتن داده است زیرا در شهادت امام مصلحت بزرگ‌تری وجود داشت یعنی نه‌تنها در آن زمان باعث بیداری و آگاهی مردم شد بلکه در زمان‌های بعد نیز حیات اسلام به آن وابسته است. خودکشی که عقل و شرع آن را مذموم می‌دانند، هلاکتی است که از شخصِ بدون هدف و شکست‌خورده و مأیوس از زندگی سر می‌زند و شخص با این عمل خود تمام قوا و استعدادهایی که می‌توانست از آن بهره ببرد نابود می‌کند بدون آنکه کمترین تأثیر مثبتی برای فرد یا اجتماع داشته باشد بلکه برعکس موجب اضطراب و ناراحتی خانواده و اطرافیان را فراهم می‌کند و موضوع آیه 195 سوره بقره نیز این‌گونه هلاکت‌هاست.

پی‌نوشت:
[1].
سوره بقره: 195.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 364.
[3].
مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص: 397.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۹
نواب حضرتی



با توجه به اینکه پیکر مقدس حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به طرز ویژه‌ای به خاک سپرده شد این سؤال مطرح است که: اگر کفن کردن و غسل دادن بدن میت مسلمان واجب است، پس چرا امام حسین (ع) بدون غسل و کفن دفن شد؟

پاسخ:

کفن کردن و غسل دادن بدن میت مسلمان واجب است، اما علت اینکه بدن امام را کفن نکردند و غسل ندادند، این بود که: بدن شهیدی که در معرکه و میدان مبارزه به شهادت می‏ رسد، با همان بدن خون‌آلود و بالباس‌هایش بدون غسل دفن می ‏شود و این اختصاص به امام حسین ندارد؛ اما چون قسمت بالای بدن امام در کربلا بدون لباس بود، بدن او را در حصیری گذاشتند و دفن کردند. در تاریخ آمده است: وقتی بنی اسد برای دفن اجساد شهدای کربلا آمدند، امام سجاد (ع) آنان را یاری می ‏کرد و چون پارچه ‏ای نداشتند و بدن عریان بود، از آنان حصیری طلبید تا اعضای قطعه‌قطعه سیدالشهدا را در آن گذاشته تا در قبر بگذارد. [1]

لازم است همین مسئله ازنظر مراجع عظام نیز بررسی شود، آیت‌الله مکارم شیرازی می‌فرماید: «غسل دادن میّت مسلمان و کفن کردن او واجب است ولى دو گروه از این حکم مُستثنى‏ هستند: اول: شهیدان راه خدا یعنى کسانى که در میدان جهاد درراه اسلام، همراه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) یا امام معصوم (علیهم‌السلام) یا نائب خاص او کشته‌شده‌اند. دوم: کسانى که در حال غیبت امام زمان ارواحنا فداه براى دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته مى ‏شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این‌گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آن‌ها را با همان لباس‌هایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند.» وقتی گروه دوم یعنی شهدا، بدون غسل و کفن، دفن می‌شوند، قطعاً امام معصوم و شهید که شهید معرکه هم بود، نیازی به کفن و غسل نخواهد داشت.

پی‏نوشت‏:

[1]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 152، به نقل از کبریت احمر، ص 493.

[2]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 352، مسئله 603.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۱
نواب حضرتی



 بصیرت یعنی شناخت دین، فهم حق و باطل و تشخیص دوست از دشمن. نقش بصیرت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، روشنتر میشود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می‌فرماید: «حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلی اَسْیافِهِمْ؛ رزمندگان راستین بصیرتهای خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند.»[1] یعنی اگر در میدان نبرد تیغ میزدند، از روی بصیرت بود. یاران اباعبدالله (علیه‌السلام) هم اهل بصیرت بودند، حق و باطل، دوست و دشمن، دین و امام زمان خود را درست شناخته بودند.

سیدالشهدا (علیه‌السلام) در شب عاشورا در جمع یاران خویش فرمود: «این شب است که سیاهى و تاریکى آن شمارا فراگرفته، پس آن را چون شتر رهوارى گرفته و هر یک از شما دست یکى از اهل‌بیتم را گرفته و در این تاریکى شب پراکنده‌شده از صحنه بیرون شتابید و مرا با دشمن واگذارید چه آنان جز مرا نخواهند [2] نافع بن هلال، پس از سخنان امام حسین (علیه السّلام) برخاست و گفت: «فَاِنّا عَلی نِیّاتِنا وَ بَصائِرِنا؛ ما همان انگیزهها و بصیرتهایمان را داریم و از دست ندادهایم.» [3]

امام صادق (علیه السّلام) درباره حضرت عباس (علیه السّلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبّاسُ بْنُ عَلِیًّ نافِذَ الْبَصیرَةِ صُلْبَ الاِیْمانِ؛ عموى گران‌قدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرف‌نگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود.» [4] این بصیرت و غیرت دینی و سیاسی عباس (علیه‌السلام) در پاسخ ادیبانه او به امان نامه شمر نمایان شد.

نقش بصیرت در جامعه پرتلاطم و پر فتنه امروزه نیز نقش اساسی دارد و پیروان مکتب عاشورایی در انتخابات و حمایت‌های سیاسی خود از رجال سیاسی دولت، لازم است از بصیرت نافذ بهره بگیرند.

پی‌نوشت:
[1]. نهج‌البلاغه، صبحی صالح، ص: 209.
[2].
لهوف، سید بن طاووس، ترجمه میر ابوطالبی، ص: 135.
[3].
لهوف، سید ابن طاووس، ترجمه فهرى، ص: 81.
[4]. در سوگ امیر آزادى (ترجمه مثیر الأحزان)، ص: 255
.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۹
نواب حضرتی



یکی از رگ‌های حیاتی جامعه اسلامی نظارت بر امور مسئولین و افعال مردم است، این امر مهم به‌وسیله امربه‌معروف و نهی از منکر مقدور خواهد بود و این کار از واجبات دین مبین اسلام به شمار می‌رود، متأسفانه در صدر اسلام، مردم به خاطر ترس یا طمع، از در انجام این فریضه کوتاهی کردند و درنتیجه، دین به ضعف گرایید و فاسقان مسلط شدند.

امام حسین (علیه السّلام) یکی از انگیزه‌های قیام خویش انجام همین امر مهم بیان می‌فرماید: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِِ؛ می‌خواهم امربه‌معروف و نهی از منکر کنم.» [1]

 قیام بر ضد حکومت ستم و تلاش برای اصلاح ساختار سیاسی جامعه و تشکیل حکومتی بر اساس حق و قرآن نیز از مصادیق امربه‌معروف و نهی از منکر است.

پیروان سیدالشهدا (علیه‌السلام) از یک‌سو وظیفه‌دارند علاوه بر ابراز نفرت از گناهان رایج در جامعه اسلامی، اشاعه فحشاء، روابط نامشروع و صدها گناه دیگر که با ترفند شبیه خون فرهنگی وارد جامعه اسلامی می‌شود با این موارد برخورد و مقابله کنند؛ و از سوی دیگر نسبت به اقدام‌های غیر اسلامی مسئولین سیاسی، فسادهای اقتصادی در رجال سیاسی، رانت‌خواری و ... هر شخصی با توجه به جایگاه خود به آن‌ها تذکر دهد؛ زیرا سکوت کردن نسبت به این امور به معنای رضایت و همراهی با مفسدین و گناهکاران خواهد بود، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم؛ کسی که از کار دیگری راضی و خشنود باشد مانند این است که خود او این کار را مرتکب شده است.» [2]‏

علاوه بر این شراکت در گناه؛ با سکوت در برابر فساد مردم و مسئولین باید منتظر باشیم امثال یزید بر مسلمین مسلط شوند و دولت بی‌کفایت و دین فروشی نظیر عربستان شکل بگیرد.

 

پی‌نوشت:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، علامه مجلسی، ج‏44، ص: 330.
[2].
نهج البلاغة، صبحی صالح، ص: 499، ح 154.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۳
نواب حضرتی


 ترمذی(از بزرگان اهل تسنن) در کتاب خود می‌نویسد: هنگامى‌که آیه تطهیر: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ‏ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ اى اهل‌بیت، خدا مى ‏خواهد پلیدى را از شما دور کند و شمارا پاک دارد.» [1] نازل شد رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در خانه «امّ سلمه» بود، در این رابطه، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) را به حضور طلبید و آنان را درحالی‌که حضرت على علیه السّلام پشت سر مبارک رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بود، در زیر کساء قرارداد و آنگاه گفت: بار خدایا! اینان اهل‌بیت من هستند، پلیدى را از آنان برطرف کن و آن‌ها را پاک و پاکیزه گردان.

امّ سلمه از فرصت استفاده کرد به عرض رسانید: آیا من هم ازایشانم؟ رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) فرمود: تو در جاى خودت باش، تو سرانجام خوبى خواهى داشت. [2]

شبیه این روایت در تفسیر درالمنثور سیوطی نیز ذکرشده است. [3]

تفسیر طبری از امّ سلمه روایت کرده است که رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) باعلاقه هرچه‌تمام‌تر، امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا و حضرت على (علیهم‌السلام) را در زیر کساء قرارداد و گفت: بار پروردگارا! اینان اهل‌بیت و از مخصوصان من بشمار مى ‏آیند، پلیدى را از آنان برطرف کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان. [4]

با این بیان مشخص می‌شود که بزرگان اهل تسنن هم سیدالشهدا را فرزند دلبند پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) دانسته و به ایشان ارادت داشته‌اند؛ پس حسین (علیه‌السلام) یکی از «نقاط مشترک» بین شیعه و سنی محسوب می‌شود و ارادت مسلمین به آن حضرت عامل «وحدت بیشتر» بین مسلمین به شمار می‌رود.

پی‌نوشت:
[1]. سوره احزاب / 33.
[2]. صحیح ترمذى، محمد بن عیسى، چاپخانه بولاق سال 1292 ق.ج 2، ص 209.
[3].
الدر‌المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطی، ج‏5، ص: 196.
[4]. تفسیر طبری، ابن جریر طبرى، ج 2، ص 319.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۴
نواب حضرتی

 

از اشکالاتی که وهابیون علیه شیعه مطرح می‌کنند این است که شیعیان برای سیدالشهدا (علیه‌السلام) محبت افراطی دارند، دلیل این اشکالات بی‌سوادی و عدم مطالعه فرقه ضاله وهابیت است که حتی کتاب‌های خود را هم نمی‌خوانند! در کتاب تاریخ ابن عساکر نوشته‌شده است که: «حـذیـفـه یمان می‌گوید: روزى پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) وارد مسجد شد امام حسین را روى دوش گـرفـتـه با دست‌های مبارکش پاهاى او را به سینه می‌فشرد فرمود: اى مردم می‌دانم درباره چه مـوضوعى اختلاف دارید (منظورش بهترین‌های بعد از خودش بود) این حسین بن على کسى اسـت کـه بـهـتـریـن مادربزرگ را دارد، جدش محمد، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) سالار پیامبران و جده‌اش خدیجه، اولین زنى است که به خدا و رسولش ایمان آورد. این حسین بن على بـهـتـرین پدر و مادر را دارد، پدرش على بن ابیطالب، برادر، وزیر و پسرعموی رسول خدا و اولین شخصی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوى زنان جهان است ایـن حـسین بن على بهترین عمو را دارد، عمویش جعفر بن ابیطالب است که خدایش با دو بـال زیـنت داده تا در بهشت به هر جا که خواهد پرواز کند...» [1]

وقتی عظمت مقام سیدالشهدا برای ما قابل‌فهم باشد، طبیعتاً برای محبت نسبت به ایشان نیز حداکثری می‌شود، اما وهابیت و روشنفکرنماها، چون مقام حسین (ع) و فلسفه قیام و شهادت ایشان را نمی‌فهمند، شایستگی محبت ورزی به آن حضرت را نیز نخواهند داشت.

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ ابن عساکر، زندگى امام حسین (ع)، ص 6 ـ 135.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۳
نواب حضرتی


امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در وصیت‌نامه باارزش خود به فرزند گرامی‌اش امام حسن (علیه‌السلام) به نکات بارزشی در راستای تربیت فرزندان اشاره فرموده است. آن حضرت انتقال دانسته‌های خود به کودکان را بااهمیت دانسته و بیان فرموده‌اند که: «قلب نوجوان چنان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود، پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد.» [1]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در استفاده بهینه از تجربیات و زندگی گذشتگان توضیح می‌دهد که دقت در زندگی آنان و توجه به نکات مهم تاریخ می‌تواند مفید باشد و مطالعه نکات بی‌اهمیت تاریخ بی‌ارزش است: «پسرم! درست است که من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‏ ام، امّا در کردار آن‌ها نظر افکندم، ...و بامطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‏ ام، پس قسمت‏هاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم، ... سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را... براى تو برگزیدم و ناشناخته ‏هاى آنان را دور کردم.»

آن حضرت دو نکته مهم را در تربیت فرزند خود موردتوجه قرار داده است: اول آموزش قرآن کریم و احکام الهی، دوم شناخت شبهات روز: «در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات، به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگرى نپردازم؛ امّا از آن ترسیدم که مبادا رأى و هوایى که مردم را دچار اختلاف کرد و کار را بر آنان شبهه‌ناک ساخت، به تو نیز هجوم آورد، گر چه آگاه کردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم، امّا آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجیح دادم تا تسلیم هلاکت‏ هاى اجتماعى نگردى.» [2]

درنتیجه: برای تربیت فرزند توجه به این نکات مهم است:

 1- احترام به فرزند و خطاب مناسب،

 2- بازگو کردن تجربه‌های موفق گذشتگان برای آن‌ها،

 3- آموزش قرآن و دستورات الهی،

 4- آشنا ساختن با شبهات روز جامعه.

پی‌نوشت:
[1].
نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص: 522
[2]. همان، ص 523

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۸
نواب حضرتی


یکی از ملاک‌های انتخاب همسر، کفو بودن و سنخیت دو نفر با یکدیگر است، گاهی برخی از جوانان صرفاً به جهت زیبایی ظاهری یا موقعیت اجتماعی یک نفر، حاضر به ازدواج با او می‌شوند و همین انتخاب غلط است که نهایتاً منجر به طلاق خواهد شد.

قرآن کریم یک معیار مناسب برای انتخاب همسر بیان فرموده است:

«الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ ... زنان ناپاک از آن مردان ناپاک‌اند و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک‌اند.» [1]

 تفسیر نمونه می‌گوید: خبیثات و خبیثون اشاره به زنان و مردان آلوده‌دامان است، به‌عکس طیبات و طیبون که به زنان و مردان پاک‌دامن اشاره مى ‏کند. [2]

سؤال:

آیا منظور از خبیث و طیب بودن، جنبه‏هاى عفت و ناموسى است، یا هرگونه ناپاکى فکرى و عملى و زبانى را شامل مى‏شود؟ تفسیر نمونه می‌گوید: با استفاده از روایات فهمیده می‌شود که این دستور هم شامل پاکی ناموسی می‌شود و هم پاکی فکری و عملی و زبانی. [3]

 به قول معروف:

*کبوتر با کبوتر، باز با باز .............. کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز*

پی‌نوشت:
[1].
سوره نور: 26
[2]. تفسیر نمونه
، ج‏14: 422 
[3]. همان.
 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۶
نواب حضرتی

بعضی از انسان‌ها اگر از طرف خداوند صاحب نعمت و ثروتی شوند تمام آن را متعلق به خود می‌دانند و سهم فقرا و نیازمندان را فراموش می‌کنند؛ اما خداوند عذاب چنین بی‌توجهی و تکبری را پس گرفتن و نابودی آن نعمت می‌داند.

قرآن کریم قصه صاحبان طمع‌کار یک باغ را برای پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) بیان فرموده است که ثروت آن‌ها براثر گناه و بی‌توجهی به فقرا، با عذاب آسمانی نابود شد:

«...صاحبان باغ را آزمایش کردیم، هنگامی‌که سوگند یادکردند که میوه ‏هاى باغ را صبحگاهان دور از چشم مستمندان بچینند؛ و هیچ از آن استثنا نکنند؛ امّا عذابى فراگیر شب‌هنگام بر تمام باغ آن‌ها فرود آمد درحالی‌که همه در خواب بودند و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانى شد! صبحگاهان ...به‌سوی باغ حرکت کردند درحالی‌که آهسته باهم مى‏ گفتند: مواظب باشید امروز حتى یک فقیر وارد بر شما نشود! ... هنگامی‌که وارد باغ شدند و آن را دیدند گفتند: حقاً ما گمراهیم! آرى، همه‌چیز از دست ما رفته، بلکه ما محرومیم! ... سپس رو به یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند و فریادشان بلند شد گفتند: واى بر ما که طغیانگر بودیم! ... این‌گونه است عذاب خداوند در دنیا و عذاب آخرت از آن‌هم بزرگ‌تر است اگر مى‏ دانستند.» [1]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره پاداش انفاق به فقرا می‌فرماید: «آن‌کس که با دست‌کوتاه ببخشد، از دستى بلند پاداش گیرد.» [2] یعنی: آنچه انسان از اموال خود درراه خیر و نیکى انفاق مى ‏کند، هرچند کم باشد، خداوند پاداش فراوانی به او خواهد داد.

پی‌نوشت:
[1]. قلم: 17
33
[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 232

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۷
نواب حضرتی