نواب حضرتی

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

نواب حضرتی

#اهداف:
1-اثبات حقانیت مذهب شیعه با استفاده از قرآن، حدیث، معجزات و کرامات بزرگان🌺
2- بیان زیبایی‌هایی از دین مبین اسلام.✅
3- ذکر دلایل بطلان سایر ادیان و مذاهب❌
4- بیان نکات اعتقادی❇️

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است


خدمت به خلق مصادیق متعددی دارد: صدقه، خوش‌رفتاری و رفتار کریمانه، کمک رساندن، قرض‌الحسنه و ...رفتار کریمانه و سیره و عظمت سیدالشهدا (ع) که بر اساس قرآن و تربیت نبوی است یکی از مناسب‌ترین الگوهای رفتاری برای شیعیان و تمام انسان‌ها است، (یعنی چون امام حسین (ع) تربیت شده دست پیامبر (ص) است پس ایشان هم همانند پیامبر اکرم یک اسوه حسنه هستند.) نمونه‌هایی از آن رفتار کریمانه این موارد است:

الف) حفظ آبروی مؤمن: مردی از انصار نزد امام حسین (علیه‌السلام) آمد. می‌خواست نیاز خود را مطرح کند، ولی امام به او فرمودند: «‌ای برادر انصاری، آبرویت را از اینکه آشکارا درخواست کنی نگهدار و درخواست خود را به‌صورت کتبی عرضه کن.» آن مرد به حضرت چنین نوشت:‌ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار [سکه طلا] طلبکار است و برای دریافت آن پافشاری می‌کند. با او گفتگو فرمایید تا زمان میسر شدن مهلت دهد. امام کیسه‌ای را که در آن هزار دینار بود به او داد و فرمود: «پانصد سکه آن را به قرضت بده و پانصد سکه دیگر را کمک‌خرج زندگی خودساز و حاجت خود را فقط با سه گروه مطرح کن: دین‌دار، جوانمرد و آنکه ازنظر خانوادگی اصالت دارد.‌» [1]

ب) کمک به نیازمندان: امام حسین (علیه‌السلام) آن‌قدر کمک و خدمت‌رسانی به فقراء داشت که پشت و بازویش زخم شده بود. ابن شهرآشوب که از علمای اهل تسنن است از شعیب خزاعی می‌کند که: «بر پشت امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا اثر زخمی یافت شد، پس از امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) درباره آن سؤال کردند، حضرت فرمود: این زخم مربوط به انتقال بارها است که حضرت شبانه به منزل بی‌سرپرست‌ها و یتیمان و فقیران می‌برد.‌» [2]

ج) رفتار کریمانه با زیردستان: امام حسین (علیه‌السلام) با جمعی از دوستان وارد باغ خود در مدینه شد. حضرت دید غلام او مشغول غذا خوردن است و او هر قرص نانی که برمی‌داشت نصف آن را به‌سوی سگی که در پیش روی او بود می‌انداخت. حضرت علت کار او را پرسیدند. غلام عرض کرد: وقتی سفره انداختم، این سگ در مقابل من نشست و به من نگاه می‌کرد. من حیا کردم که او گرسنه باشد و من غذا بخورم، ازاین‌رو هر قرص نان را مساوی تقسیم کردم. حضرت از پاسخ غلام به گریه افتاد و فرمود: تو را درراه خدا آزاد کردم و دو هزار دینار نیز به تو بخشیدم.‌ غلام گفت: اگر مرا آزاد کنی من دست از تو برنمی‌دارم و باغبان تو در این باغ باقی می‌مانم. وقتی امام وفاداری او را دید، همه باغ را به او بخشید و فرمود: «انسان بزرگوار باید عمل او گفتارش را تائید کند، این باغ را با آنچه در آن است به تو بخشیدم، پس دوستان مرا میهمانان من به‌حساب آور و به آنان احترام بگذار، خدا تو را در روز قیامت کرامت ببخشد و اخلاق نیکو و ادب تو را مبارک گرداند.‌» [3]

 

به‌راستی اگر تنها رفتار ما مسلمانان شبیه ائمه و پیامبر (علیهم‌السلام) باشد تمام مردم جهان را به دین اسلام می‌توانیم دعوت کنیم، اما متأسفانه به دلیل فاصله گرفتن از اهل‌بیت (ع) و گرایش به الگوهای نامناسب، نتوانسته‌ایم زیبایی‌های بی‌نظیر دین اسلام را به جهان معرفی کنیم.

پی‌نوشت:
[1].
تحف العقول، ابن شعبه حرانى‏، ص: 247.
[2].
مناقب آل أبی طالب، ابن شهرآشوب، ج‏4، ص: 66.
[3].
مستدرک الوسائل، نورى، حسین بن محمدتقی، ج‏7، ص: 193.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۹:۵۶
نواب حضرتی



چرا امام حسین (ع) حج خود را ناتمام رها کرد؟ آیا این کار امام علت خاصی داشت؟

 پاسخ:

این سخن که «امام حسین (ع) حجّ خود را نیمه‌تمام گذاشت» و متأسفانه بین عامه مردم هم رواج یافته سخن نادرستی است؛ زیرا امام (ع) در روز هشتم ذی‌حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد. درحالی‌که اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع می‏ شود - از شب نهم ذی‌حجه آغاز می‏شود. [1] و امام (ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود تا آن را نیمه‌تمام گذارد. آن حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده و چه‌بسا در طول اقامت چندماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصله‏ های مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود.

 

ضمناً دو علت برای خروج امام از شهر مکه را می‌توان این‌گونه بیان کرد:

اول: به خطر افتادن جان امام (ع):‏

 از برخی عبارات امام حسین (ع) فهمیده می‌شود که امام (ع) ماندن بیشتر در مکّه را مساوی با بروز خطر جانی برای خود می‏ دانست؛ چنانکه در پاسخ عبدالله بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، برای من دوست‌داشتنی‌تر است تا آنکه به‌اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند اگر من به لانه‏ای از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من می‏ خواهند، به دست آورند.» [2]

دوم: حفظ حرمت و قداست‏ کعبه:

ضمن اینکه فرمایش قبلی امام (ع) اشاره به همین موضوع نیز دارد، باید این مطلب نیز اضافه کرد که عبدالله بن سلیم مى ‏گوید: ما براى حج، یوم الترویة [هشتم ذی‌حجه] وارد مکه شده بودیم در همین هنگام با حسین (ع) و عبدالله بن زبیر مواجه گردیدیم که بین حجرالأسود و درب خانه خدا ایستاده بودند، شنیدیم ابن زبیر به حسین (ع) مى‏ گفت: اگر مى‏ خواهى اینجا بمانى بمان و ریاست این امر [منظور قیام براى دستیابى به حاکمیت است‏] را به دست بگیر ما هم از تو حمایت کرده یارى‏ ات مى‏ کنیم و خیرخواهتان بوده با شما بیعت خواهیم کرد.

حسین‏ [علیه السّلام‏] فرمود: پدرم برایم فرموده: «که در مکّه قوچی است که به‌وسیله آن حرمت شهر شکسته می‏ شود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم» [3]

پی‌نوشت:
[1].
وسائل الشیعه، ج 1، ص 246، کتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3.
[2].
نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا، ترجمه وقعة الطف، ابی مخنف، ص: 90.
[3]. همان، ص 89.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۹:۴۷
نواب حضرتی


امام حسین (علیه‌السلام) می‌دانست که به شهادت می‌رسند پس چرا بااین‌حال به کربلا رفتند؟ درحالی‌که قرآن فرموده: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ؛ و خودتان را با دستانتان به هلاکت نیفکنید.» [1]

 

پاسخ:

هنگامی‌که امام حسین (علیه‌السلام) تصمیم به قیام علیه یزید و حکومت او گرفتند افرادی ایشان را ملامت کردند و گفتند: این عمل شما خطرناک است و ممکن است در این راه جان عزیز خود را از دست بدهید مصلحت نیست که شما به چنین کاری دست بزیند؛ امام در جواب ایشان فرمودند: «در عالم رؤیا جدم به من فرمود ه است انَّ اللَّهَ شاءَ انْ یَراکَ قَتیلا؛ خداوند اراده کرده دوست دارد که ترا کشته ببیند.» [2] (ضمناً: خواب، برای انبیاء و ائمه حجیت دارد)

شهید مطهری در توضیح واژه اراده که در روایت آمده می‌فرمایند: «کلمه مشیت و اراده خدا دو مورد به کار می‌رود: اراده تکوینی و اراده تشریعی. اراده تکوینی یعنی قضا و قدر الهی و در مقابل قضا و قدر دیگر کاری نمی‌شود کرد. معنای اراده تشریعی این است که خدا این‌طور راضی است؛ و رضای حق همیشه در مصلحت است و مصلحت یعنی آن جهت کمال فرد و بشریت.» [3]

شهادت سیدالشهدا به‌قدری روشن بوده که افراد عادی نیز از آن اطلاع داشتند، علم امام به شهادت خود به معنای این نیست که ایشان با دست خود، خود را به کشتن داده است زیرا در شهادت امام مصلحت بزرگ‌تری وجود داشت یعنی نه‌تنها در آن زمان باعث بیداری و آگاهی مردم شد بلکه در زمان‌های بعد نیز حیات اسلام به آن وابسته است. خودکشی که عقل و شرع آن را مذموم می‌دانند، هلاکتی است که از شخصِ بدون هدف و شکست‌خورده و مأیوس از زندگی سر می‌زند و شخص با این عمل خود تمام قوا و استعدادهایی که می‌توانست از آن بهره ببرد نابود می‌کند بدون آنکه کمترین تأثیر مثبتی برای فرد یا اجتماع داشته باشد بلکه برعکس موجب اضطراب و ناراحتی خانواده و اطرافیان را فراهم می‌کند و موضوع آیه 195 سوره بقره نیز این‌گونه هلاکت‌هاست.

پی‌نوشت:
[1].
سوره بقره: 195.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 364.
[3].
مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص: 397.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۹
نواب حضرتی



با توجه به اینکه پیکر مقدس حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به طرز ویژه‌ای به خاک سپرده شد این سؤال مطرح است که: اگر کفن کردن و غسل دادن بدن میت مسلمان واجب است، پس چرا امام حسین (ع) بدون غسل و کفن دفن شد؟

پاسخ:

کفن کردن و غسل دادن بدن میت مسلمان واجب است، اما علت اینکه بدن امام را کفن نکردند و غسل ندادند، این بود که: بدن شهیدی که در معرکه و میدان مبارزه به شهادت می‏ رسد، با همان بدن خون‌آلود و بالباس‌هایش بدون غسل دفن می ‏شود و این اختصاص به امام حسین ندارد؛ اما چون قسمت بالای بدن امام در کربلا بدون لباس بود، بدن او را در حصیری گذاشتند و دفن کردند. در تاریخ آمده است: وقتی بنی اسد برای دفن اجساد شهدای کربلا آمدند، امام سجاد (ع) آنان را یاری می ‏کرد و چون پارچه ‏ای نداشتند و بدن عریان بود، از آنان حصیری طلبید تا اعضای قطعه‌قطعه سیدالشهدا را در آن گذاشته تا در قبر بگذارد. [1]

لازم است همین مسئله ازنظر مراجع عظام نیز بررسی شود، آیت‌الله مکارم شیرازی می‌فرماید: «غسل دادن میّت مسلمان و کفن کردن او واجب است ولى دو گروه از این حکم مُستثنى‏ هستند: اول: شهیدان راه خدا یعنى کسانى که در میدان جهاد درراه اسلام، همراه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) یا امام معصوم (علیهم‌السلام) یا نائب خاص او کشته‌شده‌اند. دوم: کسانى که در حال غیبت امام زمان ارواحنا فداه براى دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته مى ‏شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این‌گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آن‌ها را با همان لباس‌هایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند.» وقتی گروه دوم یعنی شهدا، بدون غسل و کفن، دفن می‌شوند، قطعاً امام معصوم و شهید که شهید معرکه هم بود، نیازی به کفن و غسل نخواهد داشت.

پی‏نوشت‏:

[1]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 152، به نقل از کبریت احمر، ص 493.

[2]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 352، مسئله 603.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۱
نواب حضرتی



 بصیرت یعنی شناخت دین، فهم حق و باطل و تشخیص دوست از دشمن. نقش بصیرت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، روشنتر میشود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می‌فرماید: «حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلی اَسْیافِهِمْ؛ رزمندگان راستین بصیرتهای خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند.»[1] یعنی اگر در میدان نبرد تیغ میزدند، از روی بصیرت بود. یاران اباعبدالله (علیه‌السلام) هم اهل بصیرت بودند، حق و باطل، دوست و دشمن، دین و امام زمان خود را درست شناخته بودند.

سیدالشهدا (علیه‌السلام) در شب عاشورا در جمع یاران خویش فرمود: «این شب است که سیاهى و تاریکى آن شمارا فراگرفته، پس آن را چون شتر رهوارى گرفته و هر یک از شما دست یکى از اهل‌بیتم را گرفته و در این تاریکى شب پراکنده‌شده از صحنه بیرون شتابید و مرا با دشمن واگذارید چه آنان جز مرا نخواهند [2] نافع بن هلال، پس از سخنان امام حسین (علیه السّلام) برخاست و گفت: «فَاِنّا عَلی نِیّاتِنا وَ بَصائِرِنا؛ ما همان انگیزهها و بصیرتهایمان را داریم و از دست ندادهایم.» [3]

امام صادق (علیه السّلام) درباره حضرت عباس (علیه السّلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبّاسُ بْنُ عَلِیًّ نافِذَ الْبَصیرَةِ صُلْبَ الاِیْمانِ؛ عموى گران‌قدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرف‌نگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود.» [4] این بصیرت و غیرت دینی و سیاسی عباس (علیه‌السلام) در پاسخ ادیبانه او به امان نامه شمر نمایان شد.

نقش بصیرت در جامعه پرتلاطم و پر فتنه امروزه نیز نقش اساسی دارد و پیروان مکتب عاشورایی در انتخابات و حمایت‌های سیاسی خود از رجال سیاسی دولت، لازم است از بصیرت نافذ بهره بگیرند.

پی‌نوشت:
[1]. نهج‌البلاغه، صبحی صالح، ص: 209.
[2].
لهوف، سید بن طاووس، ترجمه میر ابوطالبی، ص: 135.
[3].
لهوف، سید ابن طاووس، ترجمه فهرى، ص: 81.
[4]. در سوگ امیر آزادى (ترجمه مثیر الأحزان)، ص: 255
.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۹
نواب حضرتی



یکی از رگ‌های حیاتی جامعه اسلامی نظارت بر امور مسئولین و افعال مردم است، این امر مهم به‌وسیله امربه‌معروف و نهی از منکر مقدور خواهد بود و این کار از واجبات دین مبین اسلام به شمار می‌رود، متأسفانه در صدر اسلام، مردم به خاطر ترس یا طمع، از در انجام این فریضه کوتاهی کردند و درنتیجه، دین به ضعف گرایید و فاسقان مسلط شدند.

امام حسین (علیه السّلام) یکی از انگیزه‌های قیام خویش انجام همین امر مهم بیان می‌فرماید: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِِ؛ می‌خواهم امربه‌معروف و نهی از منکر کنم.» [1]

 قیام بر ضد حکومت ستم و تلاش برای اصلاح ساختار سیاسی جامعه و تشکیل حکومتی بر اساس حق و قرآن نیز از مصادیق امربه‌معروف و نهی از منکر است.

پیروان سیدالشهدا (علیه‌السلام) از یک‌سو وظیفه‌دارند علاوه بر ابراز نفرت از گناهان رایج در جامعه اسلامی، اشاعه فحشاء، روابط نامشروع و صدها گناه دیگر که با ترفند شبیه خون فرهنگی وارد جامعه اسلامی می‌شود با این موارد برخورد و مقابله کنند؛ و از سوی دیگر نسبت به اقدام‌های غیر اسلامی مسئولین سیاسی، فسادهای اقتصادی در رجال سیاسی، رانت‌خواری و ... هر شخصی با توجه به جایگاه خود به آن‌ها تذکر دهد؛ زیرا سکوت کردن نسبت به این امور به معنای رضایت و همراهی با مفسدین و گناهکاران خواهد بود، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم؛ کسی که از کار دیگری راضی و خشنود باشد مانند این است که خود او این کار را مرتکب شده است.» [2]‏

علاوه بر این شراکت در گناه؛ با سکوت در برابر فساد مردم و مسئولین باید منتظر باشیم امثال یزید بر مسلمین مسلط شوند و دولت بی‌کفایت و دین فروشی نظیر عربستان شکل بگیرد.

 

پی‌نوشت:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، علامه مجلسی، ج‏44، ص: 330.
[2].
نهج البلاغة، صبحی صالح، ص: 499، ح 154.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۳
نواب حضرتی


 ترمذی(از بزرگان اهل تسنن) در کتاب خود می‌نویسد: هنگامى‌که آیه تطهیر: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ‏ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ اى اهل‌بیت، خدا مى ‏خواهد پلیدى را از شما دور کند و شمارا پاک دارد.» [1] نازل شد رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در خانه «امّ سلمه» بود، در این رابطه، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) را به حضور طلبید و آنان را درحالی‌که حضرت على علیه السّلام پشت سر مبارک رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بود، در زیر کساء قرارداد و آنگاه گفت: بار خدایا! اینان اهل‌بیت من هستند، پلیدى را از آنان برطرف کن و آن‌ها را پاک و پاکیزه گردان.

امّ سلمه از فرصت استفاده کرد به عرض رسانید: آیا من هم ازایشانم؟ رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) فرمود: تو در جاى خودت باش، تو سرانجام خوبى خواهى داشت. [2]

شبیه این روایت در تفسیر درالمنثور سیوطی نیز ذکرشده است. [3]

تفسیر طبری از امّ سلمه روایت کرده است که رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) باعلاقه هرچه‌تمام‌تر، امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا و حضرت على (علیهم‌السلام) را در زیر کساء قرارداد و گفت: بار پروردگارا! اینان اهل‌بیت و از مخصوصان من بشمار مى ‏آیند، پلیدى را از آنان برطرف کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان. [4]

با این بیان مشخص می‌شود که بزرگان اهل تسنن هم سیدالشهدا را فرزند دلبند پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) دانسته و به ایشان ارادت داشته‌اند؛ پس حسین (علیه‌السلام) یکی از «نقاط مشترک» بین شیعه و سنی محسوب می‌شود و ارادت مسلمین به آن حضرت عامل «وحدت بیشتر» بین مسلمین به شمار می‌رود.

پی‌نوشت:
[1]. سوره احزاب / 33.
[2]. صحیح ترمذى، محمد بن عیسى، چاپخانه بولاق سال 1292 ق.ج 2، ص 209.
[3].
الدر‌المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطی، ج‏5، ص: 196.
[4]. تفسیر طبری، ابن جریر طبرى، ج 2، ص 319.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۴
نواب حضرتی

 

از اشکالاتی که وهابیون علیه شیعه مطرح می‌کنند این است که شیعیان برای سیدالشهدا (علیه‌السلام) محبت افراطی دارند، دلیل این اشکالات بی‌سوادی و عدم مطالعه فرقه ضاله وهابیت است که حتی کتاب‌های خود را هم نمی‌خوانند! در کتاب تاریخ ابن عساکر نوشته‌شده است که: «حـذیـفـه یمان می‌گوید: روزى پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) وارد مسجد شد امام حسین را روى دوش گـرفـتـه با دست‌های مبارکش پاهاى او را به سینه می‌فشرد فرمود: اى مردم می‌دانم درباره چه مـوضوعى اختلاف دارید (منظورش بهترین‌های بعد از خودش بود) این حسین بن على کسى اسـت کـه بـهـتـریـن مادربزرگ را دارد، جدش محمد، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) سالار پیامبران و جده‌اش خدیجه، اولین زنى است که به خدا و رسولش ایمان آورد. این حسین بن على بـهـتـرین پدر و مادر را دارد، پدرش على بن ابیطالب، برادر، وزیر و پسرعموی رسول خدا و اولین شخصی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوى زنان جهان است ایـن حـسین بن على بهترین عمو را دارد، عمویش جعفر بن ابیطالب است که خدایش با دو بـال زیـنت داده تا در بهشت به هر جا که خواهد پرواز کند...» [1]

وقتی عظمت مقام سیدالشهدا برای ما قابل‌فهم باشد، طبیعتاً برای محبت نسبت به ایشان نیز حداکثری می‌شود، اما وهابیت و روشنفکرنماها، چون مقام حسین (ع) و فلسفه قیام و شهادت ایشان را نمی‌فهمند، شایستگی محبت ورزی به آن حضرت را نیز نخواهند داشت.

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ ابن عساکر، زندگى امام حسین (ع)، ص 6 ـ 135.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۳
نواب حضرتی