نواب حضرتی

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

🌺نقد ادیان و مذاهب غیر شیعی - بیان زیبایی‌هایی از قرآن و اسلام 🌺

نواب حضرتی

#اهداف:
1-اثبات حقانیت مذهب شیعه با استفاده از قرآن، حدیث، معجزات و کرامات بزرگان🌺
2- بیان زیبایی‌هایی از دین مبین اسلام.✅
3- ذکر دلایل بطلان سایر ادیان و مذاهب❌
4- بیان نکات اعتقادی❇️

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان


امام حسین (علیه‌السلام) می‌دانست که به شهادت می‌رسند پس چرا بااین‌حال به کربلا رفتند؟ درحالی‌که قرآن فرموده: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ؛ و خودتان را با دستانتان به هلاکت نیفکنید.» [1]

 

پاسخ:

هنگامی‌که امام حسین (علیه‌السلام) تصمیم به قیام علیه یزید و حکومت او گرفتند افرادی ایشان را ملامت کردند و گفتند: این عمل شما خطرناک است و ممکن است در این راه جان عزیز خود را از دست بدهید مصلحت نیست که شما به چنین کاری دست بزیند؛ امام در جواب ایشان فرمودند: «در عالم رؤیا جدم به من فرمود ه است انَّ اللَّهَ شاءَ انْ یَراکَ قَتیلا؛ خداوند اراده کرده دوست دارد که ترا کشته ببیند.» [2] (ضمناً: خواب، برای انبیاء و ائمه حجیت دارد)

شهید مطهری در توضیح واژه اراده که در روایت آمده می‌فرمایند: «کلمه مشیت و اراده خدا دو مورد به کار می‌رود: اراده تکوینی و اراده تشریعی. اراده تکوینی یعنی قضا و قدر الهی و در مقابل قضا و قدر دیگر کاری نمی‌شود کرد. معنای اراده تشریعی این است که خدا این‌طور راضی است؛ و رضای حق همیشه در مصلحت است و مصلحت یعنی آن جهت کمال فرد و بشریت.» [3]

شهادت سیدالشهدا به‌قدری روشن بوده که افراد عادی نیز از آن اطلاع داشتند، علم امام به شهادت خود به معنای این نیست که ایشان با دست خود، خود را به کشتن داده است زیرا در شهادت امام مصلحت بزرگ‌تری وجود داشت یعنی نه‌تنها در آن زمان باعث بیداری و آگاهی مردم شد بلکه در زمان‌های بعد نیز حیات اسلام به آن وابسته است. خودکشی که عقل و شرع آن را مذموم می‌دانند، هلاکتی است که از شخصِ بدون هدف و شکست‌خورده و مأیوس از زندگی سر می‌زند و شخص با این عمل خود تمام قوا و استعدادهایی که می‌توانست از آن بهره ببرد نابود می‌کند بدون آنکه کمترین تأثیر مثبتی برای فرد یا اجتماع داشته باشد بلکه برعکس موجب اضطراب و ناراحتی خانواده و اطرافیان را فراهم می‌کند و موضوع آیه 195 سوره بقره نیز این‌گونه هلاکت‌هاست.

پی‌نوشت:
[1].
سوره بقره: 195.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 364.
[3].
مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص: 397.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۹
نواب حضرتی



با توجه به اینکه پیکر مقدس حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به طرز ویژه‌ای به خاک سپرده شد این سؤال مطرح است که: اگر کفن کردن و غسل دادن بدن میت مسلمان واجب است، پس چرا امام حسین (ع) بدون غسل و کفن دفن شد؟

پاسخ:

کفن کردن و غسل دادن بدن میت مسلمان واجب است، اما علت اینکه بدن امام را کفن نکردند و غسل ندادند، این بود که: بدن شهیدی که در معرکه و میدان مبارزه به شهادت می‏ رسد، با همان بدن خون‌آلود و بالباس‌هایش بدون غسل دفن می ‏شود و این اختصاص به امام حسین ندارد؛ اما چون قسمت بالای بدن امام در کربلا بدون لباس بود، بدن او را در حصیری گذاشتند و دفن کردند. در تاریخ آمده است: وقتی بنی اسد برای دفن اجساد شهدای کربلا آمدند، امام سجاد (ع) آنان را یاری می ‏کرد و چون پارچه ‏ای نداشتند و بدن عریان بود، از آنان حصیری طلبید تا اعضای قطعه‌قطعه سیدالشهدا را در آن گذاشته تا در قبر بگذارد. [1]

لازم است همین مسئله ازنظر مراجع عظام نیز بررسی شود، آیت‌الله مکارم شیرازی می‌فرماید: «غسل دادن میّت مسلمان و کفن کردن او واجب است ولى دو گروه از این حکم مُستثنى‏ هستند: اول: شهیدان راه خدا یعنى کسانى که در میدان جهاد درراه اسلام، همراه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) یا امام معصوم (علیهم‌السلام) یا نائب خاص او کشته‌شده‌اند. دوم: کسانى که در حال غیبت امام زمان ارواحنا فداه براى دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته مى ‏شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این‌گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آن‌ها را با همان لباس‌هایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند.» وقتی گروه دوم یعنی شهدا، بدون غسل و کفن، دفن می‌شوند، قطعاً امام معصوم و شهید که شهید معرکه هم بود، نیازی به کفن و غسل نخواهد داشت.

پی‏نوشت‏:

[1]. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 152، به نقل از کبریت احمر، ص 493.

[2]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص: 352، مسئله 603.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۶ ، ۲۰:۱۱
نواب حضرتی



 بصیرت یعنی شناخت دین، فهم حق و باطل و تشخیص دوست از دشمن. نقش بصیرت در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، روشنتر میشود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می‌فرماید: «حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلی اَسْیافِهِمْ؛ رزمندگان راستین بصیرتهای خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند.»[1] یعنی اگر در میدان نبرد تیغ میزدند، از روی بصیرت بود. یاران اباعبدالله (علیه‌السلام) هم اهل بصیرت بودند، حق و باطل، دوست و دشمن، دین و امام زمان خود را درست شناخته بودند.

سیدالشهدا (علیه‌السلام) در شب عاشورا در جمع یاران خویش فرمود: «این شب است که سیاهى و تاریکى آن شمارا فراگرفته، پس آن را چون شتر رهوارى گرفته و هر یک از شما دست یکى از اهل‌بیتم را گرفته و در این تاریکى شب پراکنده‌شده از صحنه بیرون شتابید و مرا با دشمن واگذارید چه آنان جز مرا نخواهند [2] نافع بن هلال، پس از سخنان امام حسین (علیه السّلام) برخاست و گفت: «فَاِنّا عَلی نِیّاتِنا وَ بَصائِرِنا؛ ما همان انگیزهها و بصیرتهایمان را داریم و از دست ندادهایم.» [3]

امام صادق (علیه السّلام) درباره حضرت عباس (علیه السّلام) می‌فرماید: «کانَ عَمُّنَا الْعَبّاسُ بْنُ عَلِیًّ نافِذَ الْبَصیرَةِ صُلْبَ الاِیْمانِ؛ عموى گران‌قدرم، عباس، انسانى هوشمند و ژرف‌نگر و آراسته به ایمانى آگاهانه و استوار و عمیق بود.» [4] این بصیرت و غیرت دینی و سیاسی عباس (علیه‌السلام) در پاسخ ادیبانه او به امان نامه شمر نمایان شد.

نقش بصیرت در جامعه پرتلاطم و پر فتنه امروزه نیز نقش اساسی دارد و پیروان مکتب عاشورایی در انتخابات و حمایت‌های سیاسی خود از رجال سیاسی دولت، لازم است از بصیرت نافذ بهره بگیرند.

پی‌نوشت:
[1]. نهج‌البلاغه، صبحی صالح، ص: 209.
[2].
لهوف، سید بن طاووس، ترجمه میر ابوطالبی، ص: 135.
[3].
لهوف، سید ابن طاووس، ترجمه فهرى، ص: 81.
[4]. در سوگ امیر آزادى (ترجمه مثیر الأحزان)، ص: 255
.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۹
نواب حضرتی



یکی از رگ‌های حیاتی جامعه اسلامی نظارت بر امور مسئولین و افعال مردم است، این امر مهم به‌وسیله امربه‌معروف و نهی از منکر مقدور خواهد بود و این کار از واجبات دین مبین اسلام به شمار می‌رود، متأسفانه در صدر اسلام، مردم به خاطر ترس یا طمع، از در انجام این فریضه کوتاهی کردند و درنتیجه، دین به ضعف گرایید و فاسقان مسلط شدند.

امام حسین (علیه السّلام) یکی از انگیزه‌های قیام خویش انجام همین امر مهم بیان می‌فرماید: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِِ؛ می‌خواهم امربه‌معروف و نهی از منکر کنم.» [1]

 قیام بر ضد حکومت ستم و تلاش برای اصلاح ساختار سیاسی جامعه و تشکیل حکومتی بر اساس حق و قرآن نیز از مصادیق امربه‌معروف و نهی از منکر است.

پیروان سیدالشهدا (علیه‌السلام) از یک‌سو وظیفه‌دارند علاوه بر ابراز نفرت از گناهان رایج در جامعه اسلامی، اشاعه فحشاء، روابط نامشروع و صدها گناه دیگر که با ترفند شبیه خون فرهنگی وارد جامعه اسلامی می‌شود با این موارد برخورد و مقابله کنند؛ و از سوی دیگر نسبت به اقدام‌های غیر اسلامی مسئولین سیاسی، فسادهای اقتصادی در رجال سیاسی، رانت‌خواری و ... هر شخصی با توجه به جایگاه خود به آن‌ها تذکر دهد؛ زیرا سکوت کردن نسبت به این امور به معنای رضایت و همراهی با مفسدین و گناهکاران خواهد بود، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «الرَّاضِی‏ بِفِعْلِ‏ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم؛ کسی که از کار دیگری راضی و خشنود باشد مانند این است که خود او این کار را مرتکب شده است.» [2]‏

علاوه بر این شراکت در گناه؛ با سکوت در برابر فساد مردم و مسئولین باید منتظر باشیم امثال یزید بر مسلمین مسلط شوند و دولت بی‌کفایت و دین فروشی نظیر عربستان شکل بگیرد.

 

پی‌نوشت:
[1]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، علامه مجلسی، ج‏44، ص: 330.
[2].
نهج البلاغة، صبحی صالح، ص: 499، ح 154.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۳
نواب حضرتی


 ترمذی(از بزرگان اهل تسنن) در کتاب خود می‌نویسد: هنگامى‌که آیه تطهیر: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ‏ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ اى اهل‌بیت، خدا مى ‏خواهد پلیدى را از شما دور کند و شمارا پاک دارد.» [1] نازل شد رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در خانه «امّ سلمه» بود، در این رابطه، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) حضرت على و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) را به حضور طلبید و آنان را درحالی‌که حضرت على علیه السّلام پشت سر مبارک رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بود، در زیر کساء قرارداد و آنگاه گفت: بار خدایا! اینان اهل‌بیت من هستند، پلیدى را از آنان برطرف کن و آن‌ها را پاک و پاکیزه گردان.

امّ سلمه از فرصت استفاده کرد به عرض رسانید: آیا من هم ازایشانم؟ رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) فرمود: تو در جاى خودت باش، تو سرانجام خوبى خواهى داشت. [2]

شبیه این روایت در تفسیر درالمنثور سیوطی نیز ذکرشده است. [3]

تفسیر طبری از امّ سلمه روایت کرده است که رسول اکرم (صلی‌الله علیه و آله) باعلاقه هرچه‌تمام‌تر، امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا و حضرت على (علیهم‌السلام) را در زیر کساء قرارداد و گفت: بار پروردگارا! اینان اهل‌بیت و از مخصوصان من بشمار مى ‏آیند، پلیدى را از آنان برطرف کن و آنان را پاک و پاکیزه گردان. [4]

با این بیان مشخص می‌شود که بزرگان اهل تسنن هم سیدالشهدا را فرزند دلبند پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) دانسته و به ایشان ارادت داشته‌اند؛ پس حسین (علیه‌السلام) یکی از «نقاط مشترک» بین شیعه و سنی محسوب می‌شود و ارادت مسلمین به آن حضرت عامل «وحدت بیشتر» بین مسلمین به شمار می‌رود.

پی‌نوشت:
[1]. سوره احزاب / 33.
[2]. صحیح ترمذى، محمد بن عیسى، چاپخانه بولاق سال 1292 ق.ج 2، ص 209.
[3].
الدر‌المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطی، ج‏5، ص: 196.
[4]. تفسیر طبری، ابن جریر طبرى، ج 2، ص 319.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۴
نواب حضرتی

 

از اشکالاتی که وهابیون علیه شیعه مطرح می‌کنند این است که شیعیان برای سیدالشهدا (علیه‌السلام) محبت افراطی دارند، دلیل این اشکالات بی‌سوادی و عدم مطالعه فرقه ضاله وهابیت است که حتی کتاب‌های خود را هم نمی‌خوانند! در کتاب تاریخ ابن عساکر نوشته‌شده است که: «حـذیـفـه یمان می‌گوید: روزى پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) وارد مسجد شد امام حسین را روى دوش گـرفـتـه با دست‌های مبارکش پاهاى او را به سینه می‌فشرد فرمود: اى مردم می‌دانم درباره چه مـوضوعى اختلاف دارید (منظورش بهترین‌های بعد از خودش بود) این حسین بن على کسى اسـت کـه بـهـتـریـن مادربزرگ را دارد، جدش محمد، رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) سالار پیامبران و جده‌اش خدیجه، اولین زنى است که به خدا و رسولش ایمان آورد. این حسین بن على بـهـتـرین پدر و مادر را دارد، پدرش على بن ابیطالب، برادر، وزیر و پسرعموی رسول خدا و اولین شخصی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه دختر محمد بانوى زنان جهان است ایـن حـسین بن على بهترین عمو را دارد، عمویش جعفر بن ابیطالب است که خدایش با دو بـال زیـنت داده تا در بهشت به هر جا که خواهد پرواز کند...» [1]

وقتی عظمت مقام سیدالشهدا برای ما قابل‌فهم باشد، طبیعتاً برای محبت نسبت به ایشان نیز حداکثری می‌شود، اما وهابیت و روشنفکرنماها، چون مقام حسین (ع) و فلسفه قیام و شهادت ایشان را نمی‌فهمند، شایستگی محبت ورزی به آن حضرت را نیز نخواهند داشت.

پی‌نوشت:

[1]. تاریخ ابن عساکر، زندگى امام حسین (ع)، ص 6 ـ 135.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۳
نواب حضرتی


امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در وصیت‌نامه باارزش خود به فرزند گرامی‌اش امام حسن (علیه‌السلام) به نکات بارزشی در راستای تربیت فرزندان اشاره فرموده است. آن حضرت انتقال دانسته‌های خود به کودکان را بااهمیت دانسته و بیان فرموده‌اند که: «قلب نوجوان چنان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذرى است که در آن پاشیده شود، پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگرى مشغول گردد.» [1]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در استفاده بهینه از تجربیات و زندگی گذشتگان توضیح می‌دهد که دقت در زندگی آنان و توجه به نکات مهم تاریخ می‌تواند مفید باشد و مطالعه نکات بی‌اهمیت تاریخ بی‌ارزش است: «پسرم! درست است که من به‌اندازه پیشینیان عمر نکرده‏ ام، امّا در کردار آن‌ها نظر افکندم، ...و بامطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بوده‏ ام، پس قسمت‏هاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم، ... سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را... براى تو برگزیدم و ناشناخته ‏هاى آنان را دور کردم.»

آن حضرت دو نکته مهم را در تربیت فرزند خود موردتوجه قرار داده است: اول آموزش قرآن کریم و احکام الهی، دوم شناخت شبهات روز: «در آغاز تربیت، تصمیم گرفتم تا کتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسیر آیات، به تو بیاموزم و شریعت اسلام و احکام آن از حلال و حرام، به تو تعلیم دهم و به چیز دیگرى نپردازم؛ امّا از آن ترسیدم که مبادا رأى و هوایى که مردم را دچار اختلاف کرد و کار را بر آنان شبهه‌ناک ساخت، به تو نیز هجوم آورد، گر چه آگاه کردن تو را نسبت به این امور خوش نداشتم، امّا آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجیح دادم تا تسلیم هلاکت‏ هاى اجتماعى نگردى.» [2]

درنتیجه: برای تربیت فرزند توجه به این نکات مهم است:

 1- احترام به فرزند و خطاب مناسب،

 2- بازگو کردن تجربه‌های موفق گذشتگان برای آن‌ها،

 3- آموزش قرآن و دستورات الهی،

 4- آشنا ساختن با شبهات روز جامعه.

پی‌نوشت:
[1].
نهج البلاغة / ترجمه دشتى، ص: 522
[2]. همان، ص 523

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۸
نواب حضرتی


یکی از ملاک‌های انتخاب همسر، کفو بودن و سنخیت دو نفر با یکدیگر است، گاهی برخی از جوانان صرفاً به جهت زیبایی ظاهری یا موقعیت اجتماعی یک نفر، حاضر به ازدواج با او می‌شوند و همین انتخاب غلط است که نهایتاً منجر به طلاق خواهد شد.

قرآن کریم یک معیار مناسب برای انتخاب همسر بیان فرموده است:

«الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَ الْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ ... زنان ناپاک از آن مردان ناپاک‌اند و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاک‌اند.» [1]

 تفسیر نمونه می‌گوید: خبیثات و خبیثون اشاره به زنان و مردان آلوده‌دامان است، به‌عکس طیبات و طیبون که به زنان و مردان پاک‌دامن اشاره مى ‏کند. [2]

سؤال:

آیا منظور از خبیث و طیب بودن، جنبه‏هاى عفت و ناموسى است، یا هرگونه ناپاکى فکرى و عملى و زبانى را شامل مى‏شود؟ تفسیر نمونه می‌گوید: با استفاده از روایات فهمیده می‌شود که این دستور هم شامل پاکی ناموسی می‌شود و هم پاکی فکری و عملی و زبانی. [3]

 به قول معروف:

*کبوتر با کبوتر، باز با باز .............. کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز*

پی‌نوشت:
[1].
سوره نور: 26
[2]. تفسیر نمونه
، ج‏14: 422 
[3]. همان.
 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۲۶
نواب حضرتی

بعضی از انسان‌ها اگر از طرف خداوند صاحب نعمت و ثروتی شوند تمام آن را متعلق به خود می‌دانند و سهم فقرا و نیازمندان را فراموش می‌کنند؛ اما خداوند عذاب چنین بی‌توجهی و تکبری را پس گرفتن و نابودی آن نعمت می‌داند.

قرآن کریم قصه صاحبان طمع‌کار یک باغ را برای پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) بیان فرموده است که ثروت آن‌ها براثر گناه و بی‌توجهی به فقرا، با عذاب آسمانی نابود شد:

«...صاحبان باغ را آزمایش کردیم، هنگامی‌که سوگند یادکردند که میوه ‏هاى باغ را صبحگاهان دور از چشم مستمندان بچینند؛ و هیچ از آن استثنا نکنند؛ امّا عذابى فراگیر شب‌هنگام بر تمام باغ آن‌ها فرود آمد درحالی‌که همه در خواب بودند و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانى شد! صبحگاهان ...به‌سوی باغ حرکت کردند درحالی‌که آهسته باهم مى‏ گفتند: مواظب باشید امروز حتى یک فقیر وارد بر شما نشود! ... هنگامی‌که وارد باغ شدند و آن را دیدند گفتند: حقاً ما گمراهیم! آرى، همه‌چیز از دست ما رفته، بلکه ما محرومیم! ... سپس رو به یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند و فریادشان بلند شد گفتند: واى بر ما که طغیانگر بودیم! ... این‌گونه است عذاب خداوند در دنیا و عذاب آخرت از آن‌هم بزرگ‌تر است اگر مى‏ دانستند.» [1]

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) درباره پاداش انفاق به فقرا می‌فرماید: «آن‌کس که با دست‌کوتاه ببخشد، از دستى بلند پاداش گیرد.» [2] یعنی: آنچه انسان از اموال خود درراه خیر و نیکى انفاق مى ‏کند، هرچند کم باشد، خداوند پاداش فراوانی به او خواهد داد.

پی‌نوشت:
[1]. قلم: 17
33
[2]. نهج‌البلاغه، حکمت 232

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۰۷
نواب حضرتی


خیلی وقتها از خیلی چیزها باید  👈چشم پوشی کنیم!

سخته 💣  ولی ممکنه🌺

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۱۲
نواب حضرتی


پدر و مادران مخصوصاً در جوامع امروزی بسیار شاهد آن هستند که فرزندشان خلاف انتظار آنها تربیت‌شده است، قرآن کریم می‌فرماید حتی در چنین شرایطی هم نباید فرزندان را رها کرد بلکه برای هدایت شدن آنها لازم است از خداوند کمک بگیرید و دعا کنید:

«... وَ هُما یَسْتَغیثانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ... و کسى که به پدر و مادرش مى‏ گوید: اف بر شما! آیا به من وعده مى ‏دهید که من روز قیامت مبعوث مى ‏شوم؟! درحالی‌که پیش از من اقوام زیادى بودند و هرگز مبعوث نشدند و آن دو پیوسته فریاد مى‏کشند و خدا را به یارى مى‏طلبند که: واى بر تو، ایمان بیاور که وعده خدا حق است.» [1]

تفسیر نمونه می‌گوید: «کلمه اُفّ در مقام توهین و تحقیر گفته مى ‏شود.» [2]

استاد قرائتی نکات زیبایی را از آیه برداشت می‌کند:

1-   والدین در قبال ارشاد و هدایت فرزندان خود مسئول هستند، گرچه پاسخ مثبت نگیرند.

2-   ایمان نداشتن به معاد، سبب بى ‏تعهدى فرزند حتّى در برابر والدین مى‏ شود.

3-   کفر به معاد و بدگویى و بى ‏ادبى گستاخى در برابر والدین، عذاب قطعى را به دنبال دارد. [3]

پی‌نوشت:
[1].
سوره أحقاف: 17
[2].
تفسیر نمونه،    ج‏21: 338    
[3].
تفسیر نور،  ج‏9   : 38

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۳۴
نواب حضرتی


بعدازآنکه فرهنگ غلط و بی‌اساسی به نام «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در کشورمان شکل گرفت، در سال‌های اخیر با مشکل تک‌فرزندی در کشور مواجه هستیم که از پیامدهای خطرناک آن را می‌توان به «پیر شدن جامعه» و «اقلیت شدن شیعیان در ایران» اشاره کرد. غافل از اینکه قرآن کریم داشتن فرزند را مایه چشم‌روشنی برای والدین معرفی می‌کند:

 🌺«...رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ ...؛ پروردگارا از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده.»🌺 [1]

وقتی فرعونیان قصد کشتن موسی (علیه‌السلام) را داشتند، حضرت آسیه، آن نوزاد را مایه چشم‌روشنی خود و فرعون معرفی می‌کند:

 🌺«وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی‏ وَ لَکَ ... همسر فرعون چون دید آن‌ها قصد کشتن کودک را دارند گفت: نور چشم من و توست! او را نکشید...»🌺 [2]

‏تفسیر نمونه می‌گوید: «قرة عین معادل نور چشم است که در فارسى میگوییم، کنایه از کسى که مایه سرور و خوشحالى است این تعبیر به معنى سردى و خنکى است و ازآنجاکه معروف است اشک شوق همواره خنک و اشک‌های غم و اندوه داغ و سوزان است، لذا قرة عین به معنى چیزى است که مایه خنک شدن چشم انسان مى‏ شود، یعنى اشک شوق از دیدگان او فرومی‌ریزد و این کنایه زیبایى است از سرور و شادمانى‏.» [3]

👈👈  البته نباید از این نکته غفلت کرد که فرزند صالح می‌تواند مایه چشم‌روشنی باشد نه هر فرزندی! و صالح شدن فرزندان هم به روش‌های تربیتی والدین بستگی دارد، وقتی بتوانند فرزندشان را با اصول و فروع اسلام و راه‌های حق و عدالت آشنا کنند.

پی‌نوشت:
[1].
سوره فرقان: 74
[2].
سوره قصص: 9
[3].
تفسیر نمونه    ج‏15:   167

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۴۰
نواب حضرتی


قرآن کریم نسبت به احترام و حفظ جایگاه والدین، نگاه ویژه‌ای دارد و دستور می‌دهد در تمام شرایط به آن‌ها باید احترام گذاشت، حتی زمانی که آن‌ها کافر باشند فرزندان حق بی‌احترامی به آنان را ندارند؛ اما در مسئله اطاعت امر والدین می‌فرماید:

«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما...؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آن دو مشرک باشند و تلاش کنند که براى من همتایى قائل شوى که به آن علم ندارى، از آن‌ها پیروى مکن.» [1]

یعنی اطاعت از دستورات پدر و مادر واجب است و این قانون تنها در یک مورد استثناء دارد، وقتی‌که آن‌ها سعی داشته باشند فرزندشان را مشرک سازند و دستورشان خلاف دستورات الهی باشد، تنها در این صورت فرزندان اجازه دارند از والدین خود اطاعت نکنند.

آیت‌الله مکارم می‌فرماید: «مخصوصاً تعبیر به انسان در اینجا جلب‌توجه مى‏ کند، چراکه این قانون مخصوص به مؤمنان نیست، بلکه هر کس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق ‏شناس باشد و احترام و تکریم و نیکى به آن‌ها را در تمام عمر فراموش نکند، هرچند با این اعمال هرگز نمى‏ تواند دین خود را به آن‌ها اداء کند.» [2]

پی‌نوشت:
[1].
سوره عنکبوت: 8
[2].
تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 216.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۲۳
نواب حضرتی

فرزند شیطان


خداوند به شیطان اجازه داده است تا در تربیت فرزندان انسان شریک باشد! البته فرزندانی که از راه حرام متولدشده باشند و یا به‌وسیله لقمه حرام رشد یافته باشند.

خداوند به شیطان دستور داد: «...وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ... هرکدام از آن‌ها را مى ‏توانى با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‏ ات را بر آن‌ها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوى! و آنان را با وعده‏ ها سرگرم کن! ولى شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‏اى به آن‌ها نمى ‏دهد [1]

علامه طباطبائی در بیان این آیه می‌گوید:

«آنکه از راه حرام فرزندى براى آدمى به دنیا آید و یا از راه حلال به دنیا آیند ولیکن به تربیت دینى و صالح تربیتش نکند و به آداب خدایى مؤدبش نسازد، درنتیجه سهمى از آن فرزند را براى شیطان قرار داده و سهمى را براى خودش و همچنین چیزهاى دیگر.» [2]

پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) فرمود:

«وقتی یکى از شما بخواهد با همسر خود هم‌بستر شود از آمیزش در اول ماه ‏ها و نیمه ‏هاى آن خوددارى کند که شیطان‏ در این دو هنگام فرزند می‌جوید و شیاطین در این دو وقت می‌خواهند که با فرزند شریک‏ شوند پس می‌آیند و دربسته شدن نطفه‏ شرکت می‌جوید.» [3]

 شخصی از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال می‌کند که از کجا مشخص می‌شود که شیطان در اولاد انسان شریک شده است؟ حضرت پاسخ می‌دهد: «بامحبت ما و با بغض ما.» [4]

یعنی: اگر فرزندتان عاشق اهل‌بیت بود شیطان در تولدش نقش نداشته اما اگر نسبت به آن حضرات بزرگوار بغض و کینه داشت یقیناً شیطان در تولدش مؤثر بوده است، مانند وهابیت و داعش.

پی‌نوشت:
[1].
سوره اسراء: 64
[2].
ترجمه تفسیر المیزان، ج‏13:  201    
[3].
الخصال / ترجمه فهرى، ج‏2، ص: 779
[4].
منابع فقه شیعه، ج‏25، ص: 123

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۴۶
نواب حضرتی


حدیث غدیر تنها یکی از هزاران دلیل قاطع شیعه بر ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) سه مرتبه فرمودند:

«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ... هر کس من سرپرست و مولاى او هستم على مولاى او است. خداوندا کسانى که على را دوست دارند، دوست بدار؛ و کسانى که او را دشمن بدارند دشمن‌دار.» [1]

 متأسفانه برخی کوته‌فکران سعی اصرار دارند که کلمه مولی را به معنای سرپرست نیست بلکه به معنای دوستی است!

شواهد بسیار زیادی این ادعای غلط را رد می‌کند، مثلاً اقرار «ابوبکر و عمر» و گروه زیادی از یاران پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) که بعد از خطبه غدیر همگى به حضرت على (علیه‌السلام) با این الفاظ تبریک گفتند:

 هَنیئاً یَابْنَ ابیطالِب أَصْبَحْتَ و أَمْسَیْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى‏ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ؛

 «گوارا باد بر تو اى فرزند ابیطالب،‌ صبح کردى و شام کردى درحالی‌که مولاى من و مولاى هر مرد و زن باایمان هستى» [2]

مگر دوستی مؤمنین با علی (علیه‌السلام) چقدر اهمیت داشت که در آن روز گرم و پر از خستگی، هزاران نفر یک‌به‌یک به ایشان تبریک می‌گفتند.

 محبت و دوستی مؤمنین موضوع تازه‌ای نبود که نیازمند این‌همه تبریک باشد، بارها و بارها در قرآن به این مطلب دستور داده‌شده بود.

 پی‌نوشت:
[1]. منابع فراوانی از اهل تسنن ازجمله تاریخ بخارى؛ ج 4، ص 193.
[2]. مسندِ احمد حنبل، 4: 281 - به طبق نقل فضائل الخمسة، 1: 432.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۵۶
نواب حضرتی